رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی با فرمت پی دی اف PDF
رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
مطالب محبوب
دانلود رمان ناخدا به قلم سحر نصیری با لینک مستقیم

دانلود رمان ناخدا به قلم سحر نصیری با لینک مستقیم

دانلود رمان ناخدا به قلم سحر نصیری با لینک مستقیم

رمان ناخدا نسخه کامل رایگان

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۲۲۲۱

خلاصه رمان ناخدا:

دانلود رمان ناخدا… تک دختر خونه بود و با تموم اون ارث و میراث هميشه ده قدم از همه عقب بود! چون یه لقب روش بود… مردار! از بچگی زیر هجوم درد و تحقیر بزرگ شد تا جایی که سرنوشت کاری کرد تا بتونه روی پاهاش بایسته و برای اولین بار خودش رو به پدر مستبدش ثابت کنه! پا توی راهی گذاشت که با اون آشنا شد. ناخدا جلال! مردی آروم و جنوبی که کل اهالی بازار ماهی‌ گیرها روی اسمش قسم می‌خوردن!….

پیشنهادی:

دانلود رمان دشمن عزیز به قلم کریستن کالیهان با لینک مستقیم

دانلود رمان سبز آبی سفید به قلم الناز پاکپور‌ و منا معیری با لینک مستقیم

قسمتی از دانلود رمان ناخدا

خواستم سری به حیاط بزنم ولی با یادآوری گرمای بی حد و حسابش سرجایم باقی ماندم!

به عنوان راه آخر دوباره برگشتم و روی صندلی رو به روی ناخدا نشستم.

نگاهی به صورت دخترک در عکس انداختم و آهی کشیدم.

به هیچ وجه شبیه به ناخدا نبود و صورت گرد و با نمکش بیشتر از هر چیزی چشم را خیره می کرد.

می‌دانستم که غرق شده، می‌دانستم که ناخدا خود را مقصر که ناخدا خود را مرگ او می‌داند ولی هیچوقت نفهمیدم چرا و چگونه!

دریا کهنه دردی خاکستر شده در سینه ناخدا بود که هرزگاهی با شعله گرفتن او را می‌سوزاند.

ناخدا این زندگی راحت و مجلل را حق خود نمی‌دانست و ترجیح می‌داد تا با غرق کردن خود در کار و سختی، روزهای گذشته را از یاد ببرد.

نگاهم را به صورتش دوختم بدون آن که توجهی به اطرافش بکند مشغول خواندن بود.

به پایین که خیره میشد مژه هایش بلندتر از همیشه به نظر می رسید.

لب هایش با ملایمت تکان می‌خوردند و حالت پر آرامشی که چهره اش را دربر گرفته بود حس خوبی را به وجودم منتقل می کرد.

مشغول تجزیه و تحلیل جزئیات چهره اش بودم که بی هوا با چشمانش مچ نگاهم را گرفت.

چند لحظه مکث کرده و با حالت درمانده ای گفت: مثل این که نمیخوای بذاری من امروز به زندگیم برسم.

چشمانم گرد شد.

من که کاری نکردم آروم و بی صدا یه گوشه نشستم نگاهت میکنم.

از جایش بلند شد و با بوسیدن قرآن صفحه را بست.

_مشکل همینه… بلند شو بریم مصیبت!

چشمی برایش چرخاندم و از خدا خواسته از جا پریدم.

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

خلاصه کتاب
دانلود رمان ناخدا... تک دختر خونه بود و با تموم اون ارث و میراث هميشه ده قدم از همه عقب بود! چون یه لقب روش بود… مردار! از بچگی زیر هجوم درد و تحقیر بزرگ شد تا جایی که سرنوشت کاری کرد تا بتونه روی پاهاش بایسته و برای اولین بار خودش رو به پدر مستبدش ثابت کنه! پا توی راهی گذاشت که با اون آشنا شد. ناخدا جلال! مردی آروم و جنوبی که کل اهالی بازار ماهی‌ گیرها روی اسمش قسم می‌خوردن!….
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
کامنت ها

تبلیغات متنی
درباره سایت
رمان vip مرجع دانلود و خرید رمان های ممنوعه، رمان های بدون سانسور، رمان های اروتیک، رمان های بزرگسال، رمان های کمیاب، رمان های ایرانی، دانلود رمان های عاشقانه pdf و خرید پی دی اف رمانه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.