دانلود رمان سازی که صدایش تویی به قلم هنگامه امیدی با لینک مستقیم
دانلود رمان سازی که صدایش تویی… من آزادم، آزاد ابتکار. یکی از بهترین و مشهور ترین نوازنده هایی که دنیا به خودش دیده. بعد از اینکه سال ها تمام دنیا رو گشتم و با دخترهای مختلف رابطه داشتم، به ایران برگشتم. عشق برای من معنی نداره، زن ها هیچوقت جایی توی قلب من نداشتن. اما خبر نداشتم که قراره شیفته و شیدای چشم های سبز وحشی یه دختر بشم، دختری که از تمام مردها فراریه. خزان، دختری که قلب من رو برده، زندگیش پر از رازهای تاریکیه که من باید کشفشون کنم…
ذهنم آهسته آهسته آغاز به فهمیدن جملاتش کرده بود.
با هر کلامی که از دهانش خارج میشد همه چیز برایم روشن تر میشد و هر ثانیه بیشتر و بیشتر به هیولا صفت بودن برسام پی میبردم.
حق کاملا با آزاد بود. چطور خودم پی به این موضوع نبرده بودم؟ البته که برسام بدون دلیل و از روی سرگرمی اینکار را انجام نداده بود.
با شناختی که از او داشتم دیگر خوب می دانستم که او هرگز بدون برنامه ریزی و نقشه قبلی قدم از قدم برنمی داشت.
اینطوری نبود که ایده ی مسموم کردن نیلی در یک لحظه به ذهنش رسـیده باشـد. او از قبل این نقشه را چیده بود.
درســت از همان زمانی که از حضـور من و آزاد در این سفر با خبر شده بود.
نشسته بود و با خودش فکر کرده بود که چطور میتواند مرا وادار به ماندن در کنارش کند.
مرا می شناخت می دانست که یقینا برای دور ماندن از او به اجاره ی یک ویلای مستقل اصرار میکنم.
بنابراین تصميم گرفته بود که از تنها اهرم فشــاری که علیه من در دسـت داشت استفاده کند.نیلی! _خدایا… این مرد چجور آدمیه.
صدای ضعیف و لرزانم حتی به گوش های خودم هم غریبه آمد. نفس کشیدن برایم سخت شده بود.
احساس می کردم که دیوار های اطرافم از هر طرف درحال هجوم آوردن به سمتم هستند تا خفه ام کنند.
کلافه از جا بلند شدم و شروع به قدم برداشتن کردم.
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید