دانلود رمان به نام زن به قلم مهدیس عصایی با لینک مستقیم
دانلود رمان به نام زن… به نام زن داستان زندگی مادر جوانی به نام ماهور است که در پی درآمد بیشتر برای گذران زندگی خود و دختر بیست سالهاش در یک هتل در مشهد به عنوان نیروی خدمات استخدام می شود. شروع ماجرای احساسی ماهور همزمان با آنچه در هتل به عنوان خدمات به مسافران خارجی عرضه میشود زندگی او را دچار اتفاقات جدیدی میکند…
چشمانش از بی خوابی می سوخت و تنش زیر فشار نگاه همکارانش و اضطرابی که برای ارائه کاری قابل قبول به دوش می کشید، کوفته بود.
دلش استراحتی طولانی مدت می خواست تا فقط بخوابد بی آنکه نگرانی بی پایان پلک هایش را از هم فاصله دهد. دست از کار کشید و گامی به عقب برداشت.
خشنود از پیش بردن طرحی که در سر داشت دوست داشت هر چه زودتر نتیجه ی کارش را کارن کامفر ببیند.
کسی که به عملی کردن فکرش میدان داده بود. دیگر خاندان کامفر هر از گاهی سرکی کشیده و با دقتی عجیب روند کارش را رصد کرده بودند،
اما ماهور منتظر کارن و برقي رضایت در چشمان او بود و دلیلش هم فقط به اعتماد او ربط داشت.
کمی جلوتر رفت و بزرگترین سبزه را روی پایه ی بلندی که در مرکز سفره قرار داشت کمی جا به جا کرد
و ترجیح داد افکار مزاحم و اضافه ای که مربوط به کارن کامفر بود را از سرش بیرون کند و تنها به خاص شدن سفره ی پیش رویش فکر کند.
صدای قدم هایی که آرام به سویش می آمدند، حواسش را پر کرد.
بی هدف با ریسه های مروارید ور رفت و خودش را وسـط سفره ی بزرگی که از سبزه های بزرگ وکوچک پر شده بود مشغول نشان داد.
_شما باید خانم وحدت باشید؟ ریسه ی مروارید میان مشتش فشرده شـد، با اضطرابی غریب که ته دلش را می لرزاند به سوی صدا چرخید…
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید