رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی با فرمت پی دی اف PDF
رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
مطالب محبوب
دانلود رمان تو خاطره نشدی به قلم دلربا عجملو با لینک مستقیم

دانلود رمان تو خاطره نشدی به قلم دلربا عجملو با لینک مستقیم

دانلود رمان تو خاطره نشدی به قلم دلربا عجملو با لینک مستقیم

رمان تو خاطره نشدی نسخه کامل

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۱۷۷۱

خلاصه رمان تو خاطره نشدی:

دانلود رمان تو خاطره نشدی… پای چپم را با حرص به زمین کوبیدم و با لحن شاکی پرسیدم: چه خبره باز؟! دوباره چی شده که داری با بهانه‌های الکی می‌فرستی برم خونه‌ی مامان لیمو؟ با خونسردی تقلبی‌اش، جدی و محکم جواب داد: چراش رو گفتم بهت؛ الانم برو بذار به کارم برسم. نفسم را رها کردم و با لحن تهدیدآمیزی گفتم: این دفعه برم، دیگه نمی‌آم!

پیشنهاد ما بعد از دانلود رمان تو خاطره نشدی

دانلود رمان کاش من صدات بودم به قلم مریم نصرت با لینک مستقیم

دانلود رمان امیدی دوباره به قلم کاراگل با لینک مستقیم

دانلود رمان عروس کاغذی به قلم هانی زند با لینک مستقیم

قسمتی از دانلود رمان تو خاطره نشدی

احسان لیوان‌های نسکافه را روی میز گذاشت و مقابلم نشست.

– سرحال نیستی!

دستی به صورتم کشیدم و به پشتی صندلی تکیه دادم: نیستم، اگر قول نداده بودم نمی‌اومدم.

آرنج‌هایش را روی میز گذاشت و تنش را جلو کشید: عاشق شدی حتما!

نگاه خیره و جدی‌اش به خنده‌ام انداخت: این وصله‌ها به من نمی‌چسبه.

– آره، ارواح عم…

ابروهایم که بهم گره خورد، شاکی شد: خب بابا؛ عمه‌ی تو نه عمه‌ی من!

خوشم نمی‌آمد کسی با عمه‌هایم شوخی کند.

– نمی‌خوای بگی چته؟ دلم می‌خواست بگویم، اما نمی‌توانستم.

همیشه حرف زدن از حال و روز مامان برایم سخت بود؛ دوست نداشتم کسی بداند روح مامان بیمار است.

حقیقتی که از گفتنش به خودم هم بیزار بودم.

به سرم زد حالا که تنهاییم، از فرصت پیش‌آمده استفاده کنم و از نگار بگویم؛ ناراحت و نگران او هم بودم!

گفتن از نگار می‌توانست ذهنم را کمی از اوضاع نه چندان خوب خانه و مامان که از دیروز تمام تلاشش را به کار گرفته بود تا همه‌چیز عادی باشد و آرام به نظر برسد، اما موفق نبود، دور کند!

بلند شدم. پشت پنجره ایستادم و به خیابان خلوت و مغازه‌هایی که بیشترشان بسته بود چشم دوختم. سکوت و سکون صبح جمعه را دوست داشتم.

– قول بده حرف‌هایی که میگم بین خودمون بمونه.

قرص و محکم اطمینان داد: می‌مونه!

دلم نمی‌خواست با حرف‌های من بو ببرد که نگار چه حسی به او دارد.

فقط می‌خواستم با او از نگار حرف بزنم تا شاید توجهش جلب شود و رفیق دلداده‌ام را ببیند.

عضویت در انجمن نودهشتیا (کلیک کنید)

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

خلاصه کتاب
دانلود رمان تو خاطره نشدی... پای چپم را با حرص به زمین کوبیدم و با لحن شاکی پرسیدم: چه خبره باز؟! دوباره چی شده که داری با بهانه‌های الکی می‌فرستی برم خونه‌ی مامان لیمو؟ با خونسردی تقلبی‌اش، جدی و محکم جواب داد: چراش رو گفتم بهت؛ الانم برو بذار به کارم برسم. نفسم را رها کردم و با لحن تهدیدآمیزی گفتم: این دفعه برم، دیگه نمی‌آم!
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
کامنت ها

تبلیغات متنی
درباره سایت
رمان vip مرجع دانلود و خرید رمان های ممنوعه، رمان های بدون سانسور، رمان های اروتیک، رمان های بزرگسال، رمان های کمیاب، رمان های ایرانی، دانلود رمان های عاشقانه pdf و خرید پی دی اف رمانه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.