دانلود رمان طرد شده (جلد اول) به قلم جیمن ایو با لینک مستقیم
دانلود رمان طرد شده… پدرم مرتکب یه اشتباه وحشتناک شد و فقط من باقی موندم تا تاوان کارش رو پس بدم! به عنوان گرگینهای که تو یه گروه قدرتمند بزرگ شده؛ من باید به بهترین شکل ممکن زندگی می کردم. اما بعد از اینکه پدرم سعی کرد رهبرمون رو به قتل برسونه، به من برچسب یه خائنِ منفور، طردشده، کثیف و به درد نخور زده شد! وقتی دیگه نتونستم زندگی بین گرگینههای گروه رو تحمل کنم، فرار کردم؛ اما ظاهرا اونها دوست نداشتن کیسه بوکسشون که من بودم رو از دست بدن….
همونطور که من و گرگم با احتیاط به سمت سایه قدم برمی داشتیم، خرخر آرومی از قفسه سینه امون شنیده میشد.
سایه هیچ واکنشی از خودش نشون نداد و مثل همیشه، بی تفاوت بود. پرسید: – الان اون بینایی خاص رو داری؟..
صدای خرخرم بلندتر شد . کمی به بالا پریدم و دندون های نیشم رو بهش نشون دادم.
دودهای تیره اطراف سایه حلقه زده بودن و سایه یه بار دیگه طوری منو تماشا می کرد که انگار اصلا وجود ندارم !
گفت: نمیتونی اون سایه ها رو ببینی. چیزی که گفت، یه سوال نبود. دست هاش رو به سمتم تکون داد و نیرویی به من تحمیل کرد تا دوباره تغییرشکل بدم.
زوزه گرگم تبدیل شد به جیغ و همون لحظه به شکل انسانم برگشتم. اینکه مجبورم کرده بود انقدر سریع تغییرشکل بدم، مسلما عوارض بدی روی بدنم میذاشت.
بنابراین جای تعجبی نداره که با نفس های بریده بریده و بدنی لخت روی زمین مچاله شدم و هق هق میکنم.
سایه حتی دیگه بهم نگاه نکرد. با همون غرور و تکبری که تو راه رفتنش حس میشد، ازم دور شد و پشت اون پرده ناپدید شد.
سال هاست که بی صدا گریه میکنم و تمام تلخی ها و غم ها رو تو خودم میریزم. من سال هاست که از درون متلاشی شدم!
همیشه سعی کردم با درد و عذابی که بهم تحمیل میشد، مبارزه کنم و تسلیم نشم. من به تنهایی با تمام مصیبت های زندگیم رو به رو شدم
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید