رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی با فرمت پی دی اف PDF
رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
مطالب محبوب
دانلود رمان دریچه به قلم هانیه وطن خواه با لینک مستقیم

دانلود رمان دریچه به قلم هانیه وطن خواه با لینک مستقیم

دانلود رمان دریچه به قلم هانیه وطن خواه با لینک مستقیم

رمان دریچه نسخه کامل

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۵۱۹

خلاصه رمان :

دانلود رمان دریچه… مریم به لبه پنجره تکیه داده بود. چشم هایش سرخ سرخ بودند. دل من با سرخی چشم هایش بی تاب می شد. با درد دلش مشت می شد. این دل لامروتِ من با درد رفیق کودکی هایم، عجیب درد می شد. –رحمان چی میگه؟ –میگه حرف حرفه بی بیه… بی بی که میگه بچه… باید مادر بشم… باید پدر بشه… باید خفه بشم… باید لال بشه. مریم تمام عمرش را خفه شده بود. پدرش با بی مهری، خفه اش کرد.

از شایسته بخوانید:

دانلود رمان آفرودیته به قلم زهرا ارجمندنیا با لینک مستقیم

دانلود رمان طلایه به قلم نگاه عدل پرور با لینک مستقیم

دانلود رمان نهلان به قلم زهرا ارجمندنیا با لینک مستقیم

بخشی از دانلود رمان دریچه

امیر حافظ که همان چند سال پیش به عنوان سر آشپز وارد هتل شد،

همه متوجه شدند ارادت ویژه ای به من دارد.

آنقدر این مساله برای همه روشن و واضح بود، که زمانی که برای پیشنهاد ازدواج به من پا جلو گذاشت هیچ کس تعجب نکند.

امیر حافظ با خانوادهاش به خواستگاری من آمد.

خیلی ساده در جلسه بله بران حلقه ای به انگشتم انداخت و من برای نگاه از برق مادرم سعی کردم،

اصلا از گشاد بودن حلقه بودن شکایت نکنم و تنها همان گونه که مادرم خواسته بود لبخند بزنم.

لبخندهایی که مهربان بعدها گفت، شدیدا به لب هایم زار می زده است.

هنوز یک ماهی از نامزدی کذایی ما نمی گذشت که دعوت نامه امیر حافظ رسید،

و امیر حافظ در میان بهت همه از نامزدی سر باز زد و از ایران برای دوره های تکمیلی آشپزیش رفت.

اصلا ناراحت نشدم حتی قطره ای اشک هم نریختم.

فقط نگران مامان بودم که شدیدا اصرار داشت من حرکتی کرده ام که او از من دل زده شده است.

گاهی از این دست حرف های مامان خنده ام می گرفت.

او عادت داشت همیشه گناه ها را گردن من بیندازد و این گونه دل خودش را آرام کند،

و چرا من نباید می گذاشتم از این راه به آرامش خاطر برسد.

در آن روزها همه فکر می کردند من شکست خورده ام.

واقعا برای من مساله بغرنجی نبود.

با نصب اپلیکیشن نودهشتیا روی تلفن همراهت هزاران رمان انلاین و افلاین رو همزمان داشته باش

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

خلاصه کتاب
دانلود رمان دریچه... مریم به لبه پنجره تکیه داده بود. چشم هایش سرخ سرخ بودند. دل من با سرخی چشم هایش بی تاب می شد. با درد دلش مشت می شد. این دل لامروتِ من با درد رفیق کودکی هایم، عجیب درد می شد. –رحمان چی میگه؟ –میگه حرف حرفه بی بیه… بی بی که میگه بچه… باید مادر بشم… باید پدر بشه… باید خفه بشم… باید لال بشه. مریم تمام عمرش را خفه شده بود. پدرش با بی مهری، خفه اش کرد.
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
کامنت ها

تبلیغات متنی
درباره سایت
رمان vip مرجع دانلود و خرید رمان های ممنوعه، رمان های بدون سانسور، رمان های اروتیک، رمان های بزرگسال، رمان های کمیاب، رمان های ایرانی، دانلود رمان های عاشقانه pdf و خرید پی دی اف رمانه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.