رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی با فرمت پی دی اف PDF
رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
مطالب محبوب
دانلود رمان نیم نگاه به قلم فاطمه مفتخر با لینک مستقیم

دانلود رمان نیم نگاه به قلم فاطمه مفتخر با لینک مستقیم

دانلود رمان نیم نگاه به قلم فاطمه مفتخر با لینک مستقیم

رمان نیم نگاه نسخه کامل

موضوع رمان : عاشقانه

تعداد صفحات : ۲۷۰۶

خلاصه رمان نیم نگاه:

دانلود رمان نیم نگاه… دختر قصه کافه دارد و خیلی شیطون و شاده! پسر داستان اما خیلی جدی و مذهبی است! این دختر، پسر را به زور سوار موتور می‌کند، می‌بردش برف‌بازی، کله‌پاچه به خوردش می‌دهد، مجبورش می‌کند نصف شبی از دیوار بالا برود. دست تقدیر باعث می‌شود این دو تا آدم که هیچ شباهتی به هم ندارند، با هم روبه‌رو شوند و… داستان آقا سید و این دخترک شیطون‌مون به کجا ختم می‌شود؟ چی می‌شود که این پسرِ مذهبی عاشق این دختر می‌شود؟

پیشنهاد شایسته:

دانلود رمان طلایه دار به قلم دلیار با لینک مستقیم

دانلود رمان آقای سردبیر به قلم مرضیه نعمتی با لینک مستقیم

دانلود رمان بی‌تا به قلم بهاره حسنی با لینک مستقیم

قسمتی از دانلود رمان نیم نگاه

با چشمانی که به زور باز نگه داشته بودم، لباس پوشیدم و موهایم را شانه کردم و جسم کوفته‌ام را روی تخت اتاقم پرت کردم.

دلم خانه‌ی عزیز را می‌خواست. بیشتر از یک هفته بود که شب را آنجا نخوابیده بودم.

پتو را روی خودم کشیدم. مهم نبود که هوا تا چه اندازه گرم باشد، بدون پتو خوابم نمی‌برد.

با لذت و احساس سبکی چشم بستم. ناخودآگاه به خانه‌ی حاج عباس فکر کردم.

زیاد هم ناخودآگاه نبود، فکرم واقعاً مشغول بود.

مرد سیاه‌پوشی که دیروز از راه رسیده بود و صدای زیادی خوش و چشم‌های یخ‌زده داشت که از قرار معلوم هم حافظ نام داشت، کمی بیشتر از کمی برایم مجهول بود.

حالت نگاهش وقتی درون آشپزخانه چشم در چشم شدیم، درست جلوی چشمانم بود.

نگاهش… نگاهش را دوست داشتم. با آن‌که غمگین بود و یبس، اما در نهایت مثل صدایش حس خوبی می‌داد.

معلوم بود که غم جا خوش کرده میان جانش و حیف که صدای خوبش رنگ غم داشت.

رفتارش عجیب بود، شاید هم نبود و من این‌طور فکر می‌کردم، اما نوع رفتار حاج عباس و خانواده‌اش به حسم دامن می‌زد.

مرتیکه‌ی یبس! خوش به حالش که شب را در خانه‌ی زیبای حاج عباس می‌گذراند. حتم داشتم شب‌های آن خانه هم به اندازه‌ی روزش زیبا بود و پر از آرامش.

خمیازه کشیدم؛ فردا باید می‌رفتم سر کار. دلم برای شازده‌ی آسمانی‌ام تنگ شده بود و قطعاً فردا روز پرکاری پیش رو داشتم و به‌جای اینکه با وجود این حجم از کار بخوابم، به رسم عادت داشتم تمام اتفاقات روزم را مرور می‌کردم.

چرخیدم و به پهلوی چپم خوابیدم.

با لبخند عمیقی که حاصل فکر کردن به حیاط زیبای حاج عباس بود، پلک روی هم فشردم. مطمئن بودم شب‌های آرامی دارد آن خانه…

عضویت در انجمن نودهشتیا (کلیک کنید)

اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید

خلاصه کتاب
دانلود رمان نیم نگاه... دختر قصه کافه دارد و خیلی شیطون و شاده! پسر داستان اما خیلی جدی و مذهبی است! این دختر، پسر را به زور سوار موتور می‌کند، می‌بردش برف‌بازی، کله‌پاچه به خوردش می‌دهد، مجبورش می‌کند نصف شبی از دیوار بالا برود. دست تقدیر باعث می‌شود این دو تا آدم که هیچ شباهتی به هم ندارند، با هم روبه‌رو شوند و… داستان آقا سید و این دخترک شیطون‌مون به کجا ختم می‌شود؟ چی می‌شود که این پسرِ مذهبی عاشق این دختر می‌شود؟
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
کامنت ها

تبلیغات متنی
درباره سایت
رمان vip مرجع دانلود و خرید رمان های ممنوعه، رمان های بدون سانسور، رمان های اروتیک، رمان های بزرگسال، رمان های کمیاب، رمان های ایرانی، دانلود رمان های عاشقانه pdf و خرید پی دی اف رمانه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان های وی آی پی | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.