دانلود رمان ریسک از اکرم حسین زاده با لینک مستقیم
نام رمان ریسک
نویسنده: اکرم حسین زاده
دسته بندی رمان بر اساس ژانر: عاشقانه، معمایی
فرمت رمان: PDF
مناسب برای: تمام گوشیهای اندروید و آیفون، تبلت و سیستم
نگاهش با دقت بیشتری روی کارتهای در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص میشد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد میکرد. با وجود فضای نیمهتاریک آنجا و نور چراغهایی که مدام رنگ عوض میکردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده بود. یکی گفت: “آرادخان نوبت شماست!” کمرش فشار مضاعفی به پشتی صندلی وارد آورد. لبش کمی کش آمد، نیاز به ریسک داشت. یا همهچیز یا هیچچیز! کارت آسش را رو کرد و با ژست خاص خودش روی میز انداخت…
رمان ریسک اثر نویسنده برجسته اکرم حسین زاده، داستانی جذاب و پیچیده از دنیای پر از تلاطم و چالشهای شخصیتهای اصلی خود است. این داستان که در مرز عاشقانه و معمایی حرکت میکند، در دل موضوعات ریسکپذیری و بازیهای سرنوشت به پیش میرود. فضای پرتنش و پر از هیجان داستان با لحظاتی غیرقابل پیشبینی شما را به چالش خواهد کشید.
شخصیت اصلی، آرادخان، در موقعیتهایی قرار میگیرد که تنها راه خروج از آنها پذیرش ریسکهایی است که ممکن است عواقب بزرگی داشته باشد. این رمان به زیبایی نشان میدهد که چگونه میتوان با یک انتخاب در لحظات سرنوشتساز، مسیری جدید را رقم زد. بازی با احساسات و عقل شخصیتها، به ویژه در لحظاتی که باید بین عشق و منطق تصمیم بگیرند، یکی از جذابترین ویژگیهای داستان است.
خواندن رمان “ریسک” به شما فرصتی میدهد تا در دل یک داستان معمایی و عاشقانه غرق شوید و هیجانی جدید را تجربه کنید. این رمان، با نویسندگی اکرم حسین زاده، به خوبی توانسته است داستانی جذاب و پیچیده بسازد که خواننده را از ابتدا تا انتها درگیر خود کند. در دنیای پر از تلاطم و ریسک، تصمیمات شخصیتها و پیامهای درونی آنها به خوبی در کانون توجه قرار میگیرد.
نگاهش با دقت بیشتری روی کارتهای در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص میشد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد میکرد. با وجود فضای نیمهتاریک آنجا و نور چراغهایی که مدام رنگ عوض میکردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده بود. یکی گفت: "آرادخان نوبت شماست!" کمرش فشار مضاعفی به پشتی صندلی وارد آورد. لبش کمی کش آمد، نیاز به ریسک داشت. یا همهچیز یا هیچچیز! کارت آسش را رو کرد و با ژست خاص خودش روی میز انداخت...