دانلود رمان نقطه کور به قلم kandi steiner با لینک مستقیم
دانلود رمان نقطه کور… جذابترین بازیکن فوتبال کالج ایالت از من خواست نامزد جعلیش باشم. **کلی جانسن** با آن هیبت خود شیطان است، در طول فصل روزی نیست که سرخط اخبار نباشد! برای من، بهعنوان هماهنگکننده روابط عمومی تیم، او یکی از راحتترین بازیکنها برای اداره کردن بود، اما بعد از بهم زدن با عشق دبیرستانیش، داغون شد!
وقتی او متوجه شد که من به فرد دیگری علاقه دارم، یک نقشه مسخره کشید. او به من کمک میکرد که توجه او را جلب کنم و من هم بهش کمک میکردم حسادت نامزد سابقش را برانگیزم. ما قوانین تعیین کرده بودیم. ما کلمه امن گذاشته بودیم…
زیک به طرفم برگشت:
ـ خب؟
ـ اوضاع با جیانا چطور پیش میره؟
نیشخند زدم:
ـ فضولی؟
با قیافه خشک و بیروحی جواب داد:
ـ نه که تو فصل پیش با من و رایلی این طوری نبودی؟
ـ اون فرق میکرد. من و جیانا خیلی خوبیم و مثل شما دوتا احساساتمون رو از هم قایم نمیکنیم.
وقتی این حرف رو زدم یه حس بدی بهم دست داد، اما نادیده گرفتم و دستم رو دور شونه زیک انداختم.
ـ تو چرا انقدر نگرانی حالا؟
آه کشید:
ـ نمیدونم، پسر. جیانا دختر خوبیه. من… نمیخوام ناراحتت کنم. فقط میخوام مطمئن بشم اون یه ریباند نیست.
گردنم رو شکوندم و دستم رو از دور شونهاش برداشتم. همزمان هشدار هولدن یادم افتاد:
ـ چرا همه همچین فکری در مورد اون میکنن؟
ـ چون تا همین یک ماه پیش به خاطر بههم زدنت با مالیا دربوداغون بودی، و حالا تو هر فرصتی که گیر میآری با جیانا وقت میگذرونی.
ـ اون جذابه و وقت گذروندن باهاش خوش میگذره و خب، دوستمه! من گفتم.
ـ نمیفهمم چرا قبول کردن این برای بقیه سخته…
ـ حق با توعه. زیک گفت و دستش رو در دفاع بالا برد.
ـ معذرت میخوام پسر، نباید همچین فکری میکردم. خوشحالم که میبینم حالت خوبه. جدی میگم، اولای فصل خیلی نگرانت بودم.
ـ فقط تو نبودی… اعتراف کردم.
همزمان که به طرف رختکن پیچیدیم، با چند تا تشویقکننده خندون روبهرو شدیم که شامل مالیا هم میشد.
وقتی منو دید، خندهاش محو شد و نگاهش رو بین من و زیک چرخوند، در حالی که چشم بقیه چیرلیدرها به اون بود. به ما.
ـ هی.
بالاخره به حرف اومد. آب دهنم رو قورت دادم:
ـ هی!
اگر شما نویسنده رمان هستید و از انتشار رمان در این سایت رضایت ندارید میتوانید درخواست حذف دهید
دانلود رمان نقطه کور... جذابترین بازیکن فوتبال کالج ایالت از من خواست نامزد جعلیش باشم. **کلی جانسن** با آن هیبت خود شیطان است، در طول فصل روزی نیست که سرخط اخبار نباشد! برای من، بهعنوان هماهنگکننده روابط عمومی تیم، او یکی از راحتترین بازیکنها برای اداره کردن بود، اما بعد از بهم زدن با عشق دبیرستانیش، داغون شد!
وقتی او متوجه شد که من به فرد دیگری علاقه دارم، یک نقشه مسخره کشید. او به من کمک میکرد که توجه او را جلب کنم و من هم بهش کمک میکردم حسادت نامزد سابقش را برانگیزم. ما قوانین تعیین کرده بودیم. ما کلمه امن گذاشته بودیم…