خلاصه کتاب:
دانلود رمان ماشه را بکش... فکر میکردم تمام چیزهایی که تو زندگی نیاز دارم رو کنار خودم دارم: تفنگ، هلیکوپتر و برادرانم. البته بیشتر زنها آرزوی زندگی منو ندارن، اما بعد از چیزهایی که دیدم و کارهایی که انجام دادم، فکر نمیکنم که خودم هیچ وقت آرزوی چیزهای بیشتری داشته باشم. باشگاه موتورسواری "سوارانِ شبح" خانوادهی منه و من برای اونا هر کاری میکنم. میخوام اونا از هر خطری دور باشن. حتی اگه این خطر، خودم باشم. فقط یک نگاه کافی بود تا باعث بشه هر چیزی که واسش جنگیدم تا پنهانش کنم، کاملاً برملا بشه. مامور FBI بودن به اون این قدرت رو میداد که دنیای من رو زیر و رو کنه و…