خلاصه کتاب:
رمان خاوین، داستان خاوین قوام، تنها پسر حاج نصرتالله قوام، مالک یکی از بزرگترین شرکتهای حمل و نقل دریایی ایران، درگیر ماجراهایی پیچیده از عشق، نفرت، و اجبار میشود.
زندگی خاوین، که با تفریحات و لذتهای خودش در تضاد با اعتقادات پدرش پیش میرود، ناگهان با خبر بارداری خدمتکار هتلی در کیش به هم میریزد. این اتفاق، که دقیقاً در شب عروسی او و دخترعمویش رخ میدهد، تمام نقشهها و آیندهاش را زیر و رو میکند.
رمان خاوین شما را به سفری در دل احساسات پیچیده، جدالهای درونی و روابط پرچالش میان شخصیتها میبرد.
خلاصه کتاب:
داستان تقدیر تلخ و شیرین ما درباره دختری به نام آیساس است که پدرش به جرم قتل دستگیر میشود. تنها کسی که میتواند به او کمک کند، مسیح کیانی، یکی از بهترین و حرفهایترین وکلا است. اما مسیح به هیچوجه وکالت پدر آیساس را قبول نمیکند. در نهایت، با اصرار آیساس، او میپذیرد که وارد پرونده شود. اما برای قبول این کار، مسیح یک شرط دارد!
این شرط آغازگر یک ماجرای هیجانانگیز و غمگین است که در نهایت به خوشبختی و شیرینی ختم میشود. در طول داستان، اتفاقاتی رخ میدهد که هرگز انتظارش را ندارید؛ از هیجان و گریه گرفته تا لحظات شاد و خندهدار، همه در این رمان به یکباره با هم تجربه خواهید کرد.
خلاصه کتاب:
رمان پالوز یک داستان خندهدار و پر از لحظات شاد است که صرفاً برای ایجاد لبخند بر لب خوانندگان نوشته شده است. این رمان شما را در حین خواندن از ابتدا تا انتها شاد و پرانرژی نگه میدارد. داستان درباره یک خانواده، فامیل و دوستان آنها است که به طور غیرمنتظرهای درگیر یک پرونده پلیسی بزرگ میشوند. آنها در تلاشاند تا یک باند بسیار خطرناک را دستگیر کنند. جالب اینجاست که هیچکدام از این افراد، که در وضعیت عادی به نظر میرسند، نمیتوانند به عنوان پلیس شناخته شوند! و البته، عشق نیز جزئی از این داستان جذاب و طنزآمیز است که رنگ و بویی متفاوت به آن میبخشد.
- نام کتاب: پالوز
- ژانر: عاشقانه و پلیسی
- نویسنده: ماعده ف
خلاصه کتاب:
رمان سیگار نقره ای درباره دختری به نام آدریانا است که در کودکی، پدرش به دلیل نامعلومی کشته میشود و مادرش به طرز عجیبی دزدیده میشود. این اتفاقات تلخ، باعث میشود که آدریانا تصمیم به رفتن به دانشکده افسری بگیرد و شغل پلیسی را انتخاب کند تا شاید بتواند به نوعی انتقام بگیرد یا حقیقت را کشف کند.
پس از گذشت سالها و رسیدن به سن بیست و سه سالگی، یک پرونده به دست آدریانا میرسد که تمامی گرههای زندگیاش را باز میکند. این پرونده، شروعی است برای یک سفر پیچیده و پر از دشواریها و البته زیباییها که آدریانا را در مسیری جدید از زندگی قرار میدهد.
خلاصه کتاب:
رمان دختر نقابدار داستان زندگی آنالیا محبی را روایت میکند، دختری که خلافکار است و رئیس بزرگترین باند قاچاق مواد مخدر. زندگی او پر از راز و معما است و هیچ چیز در آن ساده به نظر نمیرسد. زمانی که سه پلیس نفوذی به این باند وارد میشوند، پرده از اسرار بیشتری برداشته میشود. آنها به زودی متوجه میشوند که زندگی آنالیا فراتر از آن چیزی است که به نظر میرسد و جالبتر اینکه هویت و نام او نیز جعلی است. این کشفها پلیسها را در مسیری پر از پیچیدگی و چالشهای جدید قرار میدهد.
- نام کتاب: دختر نقابدار
- ژانر: عاشقانه، پلیسی، هیجانی
- نویسنده: آمنه آبدار
خلاصه کتاب:
در جلد اول تا جایی خوندیم
که دلربا و معراج به هم رسیدن و دوسال بعد،
دلربای ما 5 ماهه باردار بود و در عشق و آرامش کامل به سر میبردند
اما…طوفان دیگری در راه است…
ققنوس با رنگ و بوی اربابی بی رحم به خونخواهی آمده
و حالا در کمین زوج عاشق داستان ماست…
- نام کتاب: جناب رئیس
- ژانر: عاشقانه، پلیسی
- نویسنده: بهار حلوائی
خلاصه کتاب:
مهران جم سرگرد خشنی که به دلیل به قتل رسیدن نامزدش لیا؛ در پی گرفتن انتقام و رسیدن به قاتل پا به سالن زیبایی مهکام می ذاره! مهکام دختری جسور و خود ساخته که گذشته ای پنهان دارد و این نقطه ضعف راه ورود سرگرد به دنیای خاکستری دختر جوان می شه!مهکام متهم به قتل و سرگرد تشنه ی انتقام... راه این دو نفر به کجا ختم می شود؟ مرگ؟ یا عشق؟
- نام کتاب: مهکام
- ژانر: عاشقانه، پلیسی
- نویسنده: زیبا سلیمانی
خلاصه کتاب:
دانلود رمان نسل دلدادگان... رمان نسل دلدادگان روایتگر خاندانیست که برای عشق میجنگند؛ عشقی که در گذشته اتفاق افتاده و در این میان کینهای پر از نفرت قلبی را سیاه کرده، حالا برای عشاق دیروز و امروز اتفاقاتی در شرف وقوع است! قلبهایی پر از عاشقانههای بیانتها.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان هذیون... آرنجم را به زمین تکیه دادم و با سختی نیمخیز شدم تا بتوانم بنشینم. یقه لباسم را در مشتم فشردم و در حالی که نفسنفس میزدم، سرم را به دیوار تکیه دادم.
ساق دستم تیر میکشید، رد ناخنها روی پوست قرمز و خطخطیاش جا مانده بود. با هر حرکتی که به دستم میدادم، دردی شدید در مچم میپیچید و ریتم نفسهایم را ناخودآگاه تندتر میکرد. اما تمام این دردها در برابر زخمی که در قلبم بود، هیچ به حساب میآمد.
بوی غذای سوخته فضای خانه را پر کرده بود و تلفن بیوقفه زنگ میخورد. اما ذهنم چنان خالی بود که حتی نمیتوانستم دست و پایم را راهنمایی کنم چه کاری باید انجام دهند...
خلاصه کتاب:
دانلود رمان هذیون... آرنجم را به زمین تکیه دادم و با سختی نیمخیز شدم تا بتوانم بنشینم. یقه لباسم را در مشتم فشردم و در حالی که نفسنفس میزدم، سرم را به دیوار تکیه دادم.
ساق دستم تیر میکشید، رد ناخنها روی پوست قرمز و خطخطیاش جا مانده بود. با هر حرکتی که به دستم میدادم، دردی شدید در مچم میپیچید و ریتم نفسهایم را ناخودآگاه تندتر میکرد. اما تمام این دردها در برابر زخمی که در قلبم بود، هیچ به حساب میآمد.
بوی غذای سوخته فضای خانه را پر کرده بود و تلفن بیوقفه زنگ میخورد. اما ذهنم چنان خالی بود که حتی نمیتوانستم دست و پایم را راهنمایی کنم چه کاری باید انجام دهند...