دانلود رمان افسونگر مسترد... ماهرو یک دختر مذهبی اما پر از شیطنت، تک دختر خانواده اعلایی ها دختری زیبا و لوند، یک شب قبل از اینکه به عقد پسری که دوسش داشت در بیاید با حضور یک مرد ناشناس در جشن خانوادگیشان، سرنوشتش دست خوش تغییر می شود... او یک خونبس است، خونبهای یک دشمنی قدیمی که حالا دامن گیر این عزیز کرده می شود و اورا در مقابل مردی رنج دیده و خشمگین قرار می دهد... شاهین احمدخان، کُرد زاده ای اصیل، تاجری جذاب و اسم و رسم دار که بعد از سالها برگشته تا عروسش را!
افسونگرِ مُستَرِد: افسونگر پس فرستاده شده… ساحری که پس زده شده...!
دانلود رمان خان یاغی... می گویند پدرش مرد کثیفی بود که در حین مستی به زنی متاهل نزدیک شده و کشته میشود ومادرش زنی هرزه که قبل از ازدواج دومش فرار می کند... آنقدر از مادرش بدگفتن که خان دستور داد با برادر هیزش ازدواج کند … اما قبل از مراسم فرار کرد ، آن هم با مردی دیگر گناه مادر را پایه دختر نوشتند . گفتند از تخم همان پدر است ، که شیر همان مادر را خورده … این هم اینجا بماند مردهارا از راه بدر می کند و به دختران هرزگی یاد می دهد برایش حکم بریدند …یا سنگسار یا به جای مادرش زن مردی شود که سی و پنج سال از او بزرگ تر بود هیچ کس دلش به حال او که حال بی کس بود نسوخت …. خان برایش شرط گذاشت … حکم عوض نشد … اما می توانست به جای عروس آن مرد پیر شدن عروس خان شود. خانی یاغی و قصی القلبی که رحم در دلش نبود. با این کارش به اولطف نکرد . بلکه قصد داشت تاوان فرار شوهر خواهرش با مادر آن دختر را بگیرد. و امان از وقتی که خان عصبانی می شد و قصد زمین زدن کسی را داشت. آن وقت بود که نمی گذاشت طرفش یک روز خوش ببیند … یعنی دخترک ما می تواند دل خان یاغی را نرم کند ؟! رمانی پر رمز و راز.