خلاصه کتاب:
رمان پارادوکس چشمانش، جانا دختری است که در کودکی طی یک حادثه، والدین خود را از دست میدهد. وقتی متوجه میشود که والدینش به دست پرویز فولادوند کشته شدهاند، تصمیم میگیرد برای انتقام وارد عمارت فولادوند شود. او نقشه میکشد که پسر پرویز، مسیحا فولادوند، را عاشق خود کند تا از این عشق برای گرفتن انتقامش بهره ببرد. اما مسیحا مردی مرموز با گذشتهای تاریک و بیماری روانی است که زندگی در عمارت را برای جانا به کابوسی بدل میکند. حالا جانا در تلاش برای فرار از این سرنوشت شوم، با موانعی غیرمنتظره روبرو میشود…
خلاصه کتاب:
رمان مرد نامرئی من داستانی است عاشقانه با چاشنی هیجان و تلخیهای اجتماعی. قصه زندگی پرهام، مردی سرد و مغرور که دختری به نام تارا وارد زندگیاش میشود و همه چیز تغییر میکند. تارا که با قلبی شکسته و در شرایطی سخت زندگی میکند، درگیر ماجراهایی میشود که بین عشق، تنفر و غرور دستوپنجه نرم میکند. این رمان سرشار از لحظات احساسی، تنشهای خانوادگی و جدال بین احساسات و منطق است.
خلاصه کتاب:
نواز، دختری قوی و خودساخته، پس از یک عمر تحمل سختیهای زندگی، با برهان آشنا میشود؛ پزشکی که با رفتارها و حمایتش آرامش را به زندگی نواز برمیگرداند. اما زندگی همیشه ساده نیست. نواز میان گذشته و آیندهاش سردرگم میشود و ورود افراد جدید به زندگیاش طوفانی به پا میکند. آیا نواز میتواند آرامش و خوشبختی را بیابد؟
خلاصه کتاب:
نیکو، دختری جوان، در سن کم با پسرخاله دوستش که دندانپزشکی سرشناس است آشنا شده و ازدواج میکند. این ازدواج که به ظاهر خوشبخت به نظر میرسد، در واقع شروع طوفانها و آزمونهای سختی برای نیکو است. تلاشهای او برای جلب رضایت همسرش بینتیجه میماند تا جایی که او شاهد خیانت شوهرش با نزدیکترین دوستش میشود. اما این پایان داستان نیست؛ نیکو تصمیم میگیرد بازنده نباشد و مسیر جدیدی برای خودش بسازد، حتی اگر این مسیر پر از سختی باشد.
خلاصه کتاب:
رئیس مجموعه مشهور آژند، مردی مرموز و منزوی است که همه چیز درباره او در هالهای از ابهام قرار دارد. او که از یک بیماری روانی رنج میبرد، زندگیاش را از دیگران جدا کرده و در انزوای خودساختهای حکمرانی میکند. هیچکس حق ورود به خلوت او را ندارد؛ تا اینکه یک روز اتفاقی غیرمنتظره همهچیز را تغییر میدهد...
خلاصه کتاب:
💚 خلاصه رمان طاعون زده
«طاعون زده» داستان دختری است که زندگی آرام و بیدغدغهای دارد و با رویاهای کوچک و بزرگ خود پیش میرود. اما روزی نام طاعون به گوشش میرسد؛ طاعونی که به زندگیاش وارد میشود و آرزوهایش را به نابودی میکشاند. او مجبور میشود آرزوهای شکسته و طاعونزدهاش را خود بسوزاند و از نو بسازد. سالها میگذرد و کسی که روزی جزو مهمترین بخشهای زندگیاش بود، از میان خاکستر آرزوهایش دوباره برمیخیزد. او به دنبال جواب سوالاتش از «طنین» است. طاعون، اینبار نه بر آرزوها، بلکه بر زندگی خود فرد طاعونزده وارد میشود.
خلاصه کتاب:
💚 خلاصه رمان مجنون گناهکار (جلد دوم)
لیلی، شخصیت اصلی داستان، در مواجهه با بحرانهای زندگیاش، تصمیم میگیرد سکوت اختیار کند و هیچ توضیح یا دلیلی برای رفتارها و انتخابهایش به خانواده ارائه ندهد. این سکوت، منجر به طرد او از سوی خانواده و ترک خانه میشود.
با رانده شدن از خانهای که مملو از صفا و آرامش بود، لیلی وارد دنیایی پر از سختی و چالش میشود. روزگار سخت و اتفاقات تلخ، لیلی را که زمانی مهربان، صبور و عاشق بود، به دختری سرد، بیاحساس و خشمگین تبدیل میکند. حالا او در برزخی جهنمی به دنبال پیدا کردن راهی برای نجات خود و مقابله با مشکلاتش است.
خلاصه کتاب:
خلاصه رمان شبی که باران آمد:
المیرا دختری است که دنیای خاصی را تجربه میکند. او چیزهایی میبیند که دیگران قادر به دیدن آنها نیستند و صداهایی را میشنود که دیگران نمیشنوند. وضعیت ذهنی او پیچیده است و همه او را ترک کردهاند. او در آسایشگاه روانی قرار دارد و حتی عزیزترین افرادش نیز از او ناامید شدهاند. هیچکس به او امیدی برای درمان نمیدهد. او از جنون عبور کرده است و نمیداند باید چه کند. آیا راهی برای نجات او وجود دارد؟ این داستان به بررسی مشکلات روانی و تلاش برای نجات از شرایط پیچیده میپردازد.
خلاصه کتاب:
💚 خلاصه رمان گیانم
سیتاوک، دختری جوان و وکیل حرفهای، پرونده قتلی مشکوک را در دست میگیرد. اما در راه حل این پرونده با خطراتی روبرو میشود که او را به چالش میکشد. در این مسیر، سیتاوک باید تصمیماتی بگیرد که به قیمت جانش تمام میشود. داستان روایتگر این است که چگونه یک فرد میتواند در دل مشکلاتی که از همه طرف او را احاطه کردهاند، با چالشهای درونی و بیرونی روبرو شود.
خلاصه کتاب:
ماهک، دختری دبیرستانی، به شدت عاشق امیرعلی ستوده میشود. مردی که همه او را میشناسند و اسمش موجب احترام است. امیرعلی تا به حال هیچ دختری را به دل و تختش راه نداده است، اما ماهک با سادگی و جذابیت طبیعیاش از مدتها قبل قلب امیرعلی را تسخیر کرده و خود از آن بیخبر است.
ماهک، دختری که از مردان و لمس شدن توسط آنها میترسد، اکنون رویای آغوش امیرعلی را در سر دارد. زمانی که زمان آغاز رابطه عاشقانهاشان میرسد، برای هم ممنوع میشوند. حالا نوبت به ماهک میرسد تا ترسهایش را کنار بگذارد و هر کاری برای بدست آوردن عشقش انجام دهد، حتی اگر این به بهایی سنگین باشد.