«طاعون زده» داستان دختری است که زندگی آرام و بیدغدغهای دارد و با رویاهای کوچک و بزرگ خود پیش میرود. اما روزی نام طاعون به گوشش میرسد؛ طاعونی که به زندگیاش وارد میشود و آرزوهایش را به نابودی میکشاند. او مجبور میشود آرزوهای شکسته و طاعونزدهاش را خود بسوزاند و از نو بسازد. سالها میگذرد و کسی که روزی جزو مهمترین بخشهای زندگیاش بود، از میان خاکستر آرزوهایش دوباره برمیخیزد. او به دنبال جواب سوالاتش از «طنین» است. طاعون، اینبار نه بر آرزوها، بلکه بر زندگی خود فرد طاعونزده وارد میشود.
لیلی، شخصیت اصلی داستان، در مواجهه با بحرانهای زندگیاش، تصمیم میگیرد سکوت اختیار کند و هیچ توضیح یا دلیلی برای رفتارها و انتخابهایش به خانواده ارائه ندهد. این سکوت، منجر به طرد او از سوی خانواده و ترک خانه میشود. با رانده شدن از خانهای که مملو از صفا و آرامش بود، لیلی وارد دنیایی پر از سختی و چالش میشود. روزگار سخت و اتفاقات تلخ، لیلی را که زمانی مهربان، صبور و عاشق بود، به دختری سرد، بیاحساس و خشمگین تبدیل میکند. حالا او در برزخی جهنمی به دنبال پیدا کردن راهی برای نجات خود و مقابله با مشکلاتش است.
راز شبانه داستان دختری به نام شبانه است که در مسیر زندگیاش با چالشها و رازهایی روبهرو میشود. او علاقه زیادی به عکاسی دارد، اما برادرش به شدت با این شغل مخالف است. شبانه به صورت پنهانی برای یک مصاحبه میرود و در مسیر برگشت دچار تصادف میشود. در حالی که او به طور بیهوش در آمبولانس قرار دارد، متوجه میشود که حادثه تصادف، کاملاً تصادفی نبوده و همه چیز بخشی از یک نقشه معمایی است.
این رمان پر از لحظات هیجانانگیز و معماهای پیچیده است که خواننده را تا پایان داستان درگیر نگه میدارد. شبانه باید با تهدیدات و چالشهایی که در پیش دارد روبرو شود تا بتواند حقیقت را کشف کند.
رمان گورکن جلد 2 داستان گروهی است که به نام گورکن شناخته میشوند. این گروه از پنج عضو تشکیل شده است و هریک از اعضای آن از جثهای کوچک برخوردار هستند، اما با همین جثه میتوانند با قدرت و سرسختی از خانواده خود دفاع کنند و حتی در برابر حیوانات بزرگتر از خود بایستند. آنها مانند گورکنها، بیپروا از هر چیزی در دفاع از خانواده خود میایستند و هر کاری برای حمایت از عزیزانشان انجام میدهند.
در این قسمت از رمان، شخصیت اصلی آسو با کیهان تصمیم به ازدواج میگیرد، در حالی که با مخالفت شدید پدرش مواجه است. آسو با شجاعت تصمیمش را اعلام میکند و در نهایت، خبری مهم را که باعث شوک بیشتر میشود به خانوادهاش میدهد. داستان همچنان ادامه دارد و پیچیدگیهای روابط و مسائل خانوادگی را به تصویر میکشد.
رمان گرگاس داستان موجوداتی نیمهانسان و نیمهحیوان به نام گرگاسها را روایت میکند که در دنیایی پر از راز و معما زندگی میکنند. این موجودات از نظر ظاهری بسیار جذاب و کاریزماتیک هستند اما رفتاری غیرقابل پیشبینی دارند. آنها به شدت نسبت به انسانها احساس تنفر دارند و با حمله به آنها وارد نبرد میشوند. در این میان، شخصیتهایی مانند بوراک، کیهان و الیف با هم درگیر هستند و در حالی که با مرگ و انتقام دست و پنجه نرم میکنند، داستان به شکل هیجانانگیزی پیش میرود.
در یکی از فصول داستان، الیف که در شوک از مرگ بوراک قرار دارد، به شدت ناراحت است و نمیتواند باور کند که او دیگر در میانشان نیست. در این زمان، کیهان که از همه چیز باخبر است، سعی در آرام کردن آسو دارد، اما آسو از اینکه او از ابتدا سکوت کرده و از وضعیت واقعی بوراک مطلع بوده است، خشمگین است. این بحرانهای احساسی و انتقامی در کنار رازهای مرموز، داستان را پر از هیجان و درام کرده است.
رمان ماهاراجه داستان گیلدا، دختری زیبا و جذاب است که خانوادهاش را از دست داده و نزد برادرش زندگی میکند. یک روز وقتی که برادرش به ماموریت رفته، زنداداشش او را به یک فرد ناشناس میفروشد و گیلدا مجبور میشود با این مرد به هند برود. در آنجا او به عنوان پرستار ماهاراجه، مردی فلج و قدرتمند، شروع به کار میکند.
گیلدا در این سفر به دنیایی جدید و متفاوت از آنچه که پیشتر میشناخت، وارد میشود. در طول داستان، او باید با مشکلات و چالشهای مختلفی که در این دنیای جدید به او تحمیل میشود، روبهرو شود. به تدریج، رابطهای پیچیده و پر از احساسات میان گیلدا و ماهاراجه شکل میگیرد و داستان پر از اتفاقات غیرمنتظره و دراماتیک پیش میرود.