نیلین دختری است که بعد از ده سال از هلند به ایران برمیگردد.
دختری زیبا که چشمهای آبیِ زیبایش را از مادربزرگ پدریاش که هلندی است به ارث برده است. برای پایاننامهی فوق لیسانساش در رشته هنر آماده میشود و عاشق نقاشی است.
قرار است دو هفته ایران بماند و برگردد اما با دیدن برادر دوست صمیمیاش دیوانهوار عاشق میشود و تمام برنامههایش عوض میشود.
حامی پسری است که دکترای مدیریت دارد و شرکت بزرگ خودش را راهاندازی کرده است. حرف- حرفِ خودش است و با کسی شوخی ندارد. از اینکه برادرش بیشتر وقتش با نیلینِ چشم آبی میگذرد شاکی است و برای سر به راه کردن برادرش به نیلین نزدیک میشود.
داستان نیلینِ آزاد و بیمرز و حامیِ پر از باید و نباید پر از بالا و بلندی است و البته عشق همیشه چارهساز است.
اولین باری که دیدمش یک چهارشنبه بهاری، مهمانی پوریا بود.
یک بهار، یک چهارشنبه و یک مهمانی معمولی که شروعی بود برای من تا طعم واقعی زندگی را حس کنم.
طعم شیرین عشق و تمام سختیهایش را.
بالا و پایینهایش را.
معنای حقیقی جملهی "که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"
ريتا، دختري لجباز و قوي، با روحيه ايي فوق العاده شاد که با وجود سن کمش، سرآشپز يک رستورانه. اما طي اتفاقي، از اونجا اخراج ميشه و توسط يک پيرمرد مرموز، وارد يک رستوران مجلل و شيک ميشه. اونجا درگير اتفاقاتي ميشه که...!
این رمان راجب به دختری شیرازیِ که به سختی از پدرش اجازه میگیره و برای ادامه تحصیل راهی تهران میشه؛ در این بین مجبور به کار کردن میشه تا خرج تحصیلش رو بده و اتفاقاتی میافته که مجبور به ازدواج اجباری با یک آقای بسیار مغرور و خود خواه اما خوشگل میشه، دختر قصهی ما خیلی مهربونِ و البته خیلی شیطون و بازی گوش...
درست در آن هنگامی که ماجرا خوب پیش میرفت، پلیس برای اداره بهتر وارد صحنه شد؛ غافل از آنکه صحنه را اشتباهی رفته بود!
بی آنکه بداند سنگ در مرداب قلبی یخ زده انداخت و در اوج، بدل به افسانه ها همچون زیبایی خُفت!
در سکوت پیله های قلبی را شکافت و در زمان وصال، صحنه ای که دستساز آن دو بود بر سرشان آوار شد!
داستان درباره دختریه که از قشر تقریبا متوسط جامعه است و شغل پدر مادرش سرایداریه، دیانایه قصه ما دانشجوی رشته مهندسی معماری و تک دختر این خانواده،اما با وجود اینکه پدرو مادرش تلاش میکنن تا اون کم و کسری در زندگیش احساس نکنه اما دیانا دوست داره روی پای خودش بایسته. امیدوارم با خوندن این رمان خنده روی لبتون بیاد.
برهان دکتر روانشناسیای که مذهبیه یک شب که میخواد بره دنبال برادرش متوجهی کسی جلوی ساختمون مطبش میشه و
باعث میشه سرنوشتش به اون شخص گره بخوره. گرهای که اون رو به سمت عشق و علاقه میبره و...
آوا دختر شر و شیطونیی هست که توی یه شرکت مشغول به کار می شه. با توجه به اخلاقیاتی که داره با سپهر توی شرکت به مشکل بر می خوره و با هم کل میندازن، تا اینکه یه روز...
[caption id="attachment_2554" align="aligncenter" width="300"] دانلود رمان اگه گفتی من کیم؟[/caption]
نام رمان: اگه گفتی من کیم؟
نویسنده: طباطبائی
ژانر: عاشقانه، طنز
تعداد صفحات: 475
دانلود رمان طنز اگه گفتی من کیم؟ از طباطبائی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
بهار دختر شیطون و سرزنده ای هست که زندگی رو هرطور که دلش می خواد می گذرونه، همه چیز خوبه تا اینکه پدربزرگ بهار اون رو مجبور به یه عمر خطیر می کنه. و اون اجبار چیزی نیست جز ازدواج اجباری، اون هم با کسی که بهار تا به حال حتی ندیدتش... اینکه بهار با روحیه ی شادش چیکار می کنه رو باید خوند!
[caption id="attachment_2554" align="aligncenter" width="300"] دانلود رمان اگه گفتی من کیم؟[/caption]
دانلود رمان اگه گفتی من کیم؟
نام رمان اگه گفتی من کیم؟
نویسنده: طباطبائی
ژانر: عاشقانه، طنز
تعداد صفحات: 475
دانلود رمان طنز اگه گفتی من کیم؟ از طباطبائی به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه دانلود رمان اگه گفتی من کیم؟:
بهار دختر شیطون و سرزنده ای هست که زندگی رو هرطور که دلش می خواد می گذرونه، همه چیز خوبه تا اینکه پدربزرگ بهار اون رو مجبور به یه عمر خطیر می کنه. و اون اجبار چیزی نیست جز ازدواج اجباری، اون هم با کسی که بهار تا به حال حتی ندیدتش... اینکه بهار ...
[caption id="attachment_2571" align="aligncenter" width="300"] دانلود رمان پرستار من[/caption]
نام رمان: پرستار من
نویسنده: doni.m و گ.شب
ژانر: عاشقانه، طنز
تعداد صفحات:319
دانلود رمان طنز پرستار من از doni.m و گ.شب به صورت pdf، اندروید لینک مستقیم رایگان
خلاصه:
یگانه دختر یتیمی هستش که پیش خانواده ی خوبی زندگی می کنه. پسر خانواده شهاب، دچار بیماری اعتیاد هستش و همین مسئله خانوادش رو حسابی ناراحت کرده. مادر شهاب روی حساب محبت های بی دریغی که به یگانه کرده، ازش می خواد به خونه ی شهاب بره و ازش پرستاری کنه...