خلاصه کتاب:
دانلود رمان حرارت تنت... رمان حرارت تنت داستان دو نفر است که به طور غیرمنتظره و تحت شرایط خاص به یکدیگر پیوند میزنند. نهان، دختری که از یک ازدواج اجباری فرار میکند، و عروس مسیح، که قبل از مراسم عروسی باردار شده، در شب مراسم به طور ناگهانی از هم جدا میشوند. اما تقدیر چیز دیگری برایشان رقم میزند و در شرایطی پیچیده و اجبارآمیز، این دو نفر مجبور میشوند با یکدیگر ازدواج کنند. این داستان پر از هیجان و جذابیت است، به ویژه که با حضور سه رفیق و اعضای خانواده مسیح، پیچیدگیهای روابط و اتفاقات بیشتر میشود.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان امیدی به بهار نیست... بهار دختریه که با مادرش و خواهر و برادر کوچیکش زندگی میکنه و وضع مالی بدی دارن . با واسطه گری دوستش کتی ، حاضر میشه در ازای گرفتن چند میلیون پول به صیغه یه پسر در بیاد. اسم پسره امیده و خودش نامزد داره ولی چون تو یه شهر دیگه درس میخونه، پدر و مادرش ( که پولدار هم هستن ) اصرار دارن که پسرشون این مدت که از خانواده و نامزدش دوره یه زن صیغه ای داشته باشه که به انحراف کشیده نشه و بتونه از جوونیش لذت ببره ! خلاصه اینکه صیغه انجام میشه ولی کتی به بهار خ+ی+ ا+ن-+ت میکنه و پولا رو به اون نمیده.
بهار بعد از مدتی عاشق امید میشه ولی امید که تحت تاثیر جو شهر بزرگ قرار گرفته میگه من خواهان تنوع هستم و از تو خسته شدم و خیلیا هستن که دوست دارن با من باشن و ….و به بهار پیشنهاد میکنه که صیغه یکی از دوستاش به نام سامان بشه و…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان مسکوت... سورن راد، از ۱۸ سالگی خانوادش رو ترک میکنه، بعد سیزده سال برمیگرده. تا زندگی از هم پاشیده برادرش و شرکتی که طی اتفاقاتی بهم ریخته رو جمع کنه…که با دختر عموی جسور و جذابش، آشوب آشنا میشه، آشوبی که توی نگاه اول دل میبازه و بدجوری دل میبره از سورن؛ با برملا شدن راز بزرگ سورن همه چی بهم میریزه…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان من زاده ی پاییزم... همه چیز از یک داستان ساده بچگانه شروع شد! دختری که در تنهایی ها با سرگردی سی و چند ساله احساس همدردی کرد و وارد زندگی اش شد تا هم دردِ نبودن عشقش را فراموش کند و هم برای سرگرد، درد دست درازی و مرگ همسرش را تسکین بخشد. اما دست تقدیر و سرنوشت چرخید و چرخید و چرخید تا این دو را، که از دو نسل متفاوت و بااختلاف سنی زیاد بودند وارد رابطه های ممنوعه کند.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان شب های آفتابی من... آفتاب دختر مغرور وخودخواهيه كه طي مشكلاتي با كمك شخصي مي تونه از پستي ها و بلندي هاي زندگي بگذره و تازه براش حقايقي درباره ي خودش و شخصيتش آشكار ميشه كه فكر مي كنه خيلي ديره و….
خلاصه کتاب:
دانلود رمان عشق با اعمال شاقه... داستان در مورد دختریه که خیلی اتفاقی با یه تصادف سرنوشتش عوضش میشه و پا تو مسیری میزاره که بخاطر عشق مجبور به سکوت میشه و منتظر تلافی می شینه، اما باز هم عشق دیگه ای همه ی حساب کتاباش رو بهم میریزه…
- 2 نوامبر 2024
- خرید رمان, دانلود رمان, دانلود رمان پلیسی, دانلود رمان تخیلی, دانلود رمان ترسناک, دانلود رمان جدید, دانلود رمان جنایی, دانلود رمان خارجی, دانلود رمان طنز, دانلود رمان همخونه ای, دانلود رمان هیجانی, دستهبندی نشده, رمان اجتماعی, رمان ارباب رعیتی, رمان ازدواج اجباری, رمان انتقامی, رمان تاریخی, رمان تراژدی, رمان راز آلود, رمان روانشناسی, رمان عاشقانه, رمان غمگین, رمان فانتزی, رمان کلکلی, رمان مافیایی, رمان مذهبی, رمان معمایی, رمان همخونه ای
خلاصه کتاب:
دانلود نسخه جدید اپلیکیشن نودهشتیا
خلاصه کتاب:
دانلود رمان طرار... رمان طرار روایتگر دختر تخس، حاضر جواب و جیب بریه که رویای بزرگی داره. فریسای داستان ما، به طور اتفاقی با کیاشا آژمان، پسر مغرور و شیطونی که صاحب رستورانهای زنجیرهای آژمان هم هست آشنا میشه و این شروع یک قصه اس…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان طلاهای این شهر ارزانند... یه مرد ۷۰ ساله پولداربه اسم زرنگار که دوتا پسر و دوتا دختر داره.دختر دومش کیمیا مجرده که عاشق استاد نخبه دانشگاهشون به نام طاهاست. کیمیا قراره با برادرشوهر خواهرش باسم نامدار ازدواج کنه ولی با طاها فرار میکنه و از ایران میره. زرنگار هم در عوض خواهر ۱۷ ساله طاها به اسم طلا راکه خودش عاشق پسرخالش به اسم امیر را مجبور میکنه باهاش ازدواج کنه و تو خونه ش بعنوان خدمتکار کار کنه…
خلاصه کتاب:
نیلین دختری است که بعد از ده سال از هلند به ایران برمیگردد.
دختری زیبا که چشمهای آبیِ زیبایش را از مادربزرگ پدریاش که هلندی است به ارث برده است. برای پایاننامهی فوق لیسانساش در رشته هنر آماده میشود و عاشق نقاشی است.
قرار است دو هفته ایران بماند و برگردد اما با دیدن برادر دوست صمیمیاش دیوانهوار عاشق میشود و تمام برنامههایش عوض میشود.
حامی پسری است که دکترای مدیریت دارد و شرکت بزرگ خودش را راهاندازی کرده است. حرف- حرفِ خودش است و با کسی شوخی ندارد. از اینکه برادرش بیشتر وقتش با نیلینِ چشم آبی میگذرد شاکی است و برای سر به راه کردن برادرش به نیلین نزدیک میشود.
داستان نیلینِ آزاد و بیمرز و حامیِ پر از باید و نباید پر از بالا و بلندی است و البته عشق همیشه چارهساز است.
اولین باری که دیدمش یک چهارشنبه بهاری، مهمانی پوریا بود.
یک بهار، یک چهارشنبه و یک مهمانی معمولی که شروعی بود برای من تا طعم واقعی زندگی را حس کنم.
طعم شیرین عشق و تمام سختیهایش را.
بالا و پایینهایش را.
معنای حقیقی جملهی "که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها"