دانلود رمان PDF | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
دانلود رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی با فرمت پی دی اف PDF
دانلود رمان PDF | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی
پست های ویژه
مطالب محبوب

خلاصه کتاب:

دانلود رمان هذیون... آرنجم را به زمین تکیه دادم و با سختی نیم‌خیز شدم تا بتوانم بنشینم. یقه لباسم را در مشتم فشردم و در حالی که نفس‌نفس می‌زدم، سرم را به دیوار تکیه دادم.

ساق دستم تیر می‌کشید، رد ناخن‌ها روی پوست قرمز و خط‌خطی‌اش جا مانده بود. با هر حرکتی که به دستم می‌دادم، دردی شدید در مچم می‌پیچید و ریتم نفس‌هایم را ناخودآگاه تندتر می‌کرد. اما تمام این دردها در برابر زخمی که در قلبم بود، هیچ به حساب می‌آمد.

بوی غذای سوخته فضای خانه را پر کرده بود و تلفن بی‌وقفه زنگ می‌خورد. اما ذهنم چنان خالی بود که حتی نمی‌توانستم دست و پایم را راهنمایی کنم چه کاری باید انجام دهند...

خلاصه کتاب:

دانلود رمان دیوار آهنی. ریما، دختری که به خاطر اتفاقی بی‌ارزش و پوچ از خانواده‌اش طرد شده، اتفاقی که در آن بی‌گناه‌ترین فرد، خودش است.

او حالا پرستار کودکی کوچک می‌شود، اما... پدر آن کودک چه کسی است؟! پدری که عشق قدیمی و فراموش‌نشدنی ریماست!

خلاصه کتاب:

دانلود رمان هایکا... - گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره! نکن، دختره رو عقدش نکن... حالا خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه!

حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده بود، از جایش بلند شد و روبه‌روی پسرش ایستاد.

- خودم کم درد دارم که با این حرف‌ها مرهم می‌ذاری روش؟ دستش را روی قفسه سینه‌اش گذاشت و کمی به عقب رفت.

- قلبم مچاله شده از پرپر شدن ناصرم... چه می‌دونستم شب عقدش، دسته گلم رو از دست می‌دم؟

خانم بزرگ با چشمان اشکی به حاجی نگاه کرد و دوبار روی پایش کوبید.

- بمیرم برای ناصرم... حالا جواب دختره و خانوادش رو چی بدیم حاجی؟ سیاه‌بخت شد دختر مردم...

خلاصه کتاب:

دانلود رمان هایکا... - گفته بودم بهت حاجی! گفته بودم پسرت بیماری لاعلاج داره! نکن، دختره رو عقدش نکن... حالا خوب شد؟ پسرت رفت سینه قبرستون و دختر مردم شد بیوه!

حاجی که تا آن لحظه سکوت کرده بود، از جایش بلند شد و روبه‌روی پسرش ایستاد.

- خودم کم درد دارم که با این حرف‌ها مرهم می‌ذاری روش؟ دستش را روی قفسه سینه‌اش گذاشت و کمی به عقب رفت.

- قلبم مچاله شده از پرپر شدن ناصرم... چه می‌دونستم شب عقدش، دسته گلم رو از دست می‌دم؟

خانم بزرگ با چشمان اشکی به حاجی نگاه کرد و دوبار روی پایش کوبید.

- بمیرم برای ناصرم... حالا جواب دختره و خانوادش رو چی بدیم حاجی؟ سیاه‌بخت شد دختر مردم...

خلاصه کتاب:

دانلود رمان گرگم به هوا... همه چیز از یک سفر تفریحی شروع شد؛ سفری که قرار بود یادگاری از لحظات خوش و به یاد ماندنی باشد، اما به فاجعه‌ای تبدیل شد که همه را به وحشت انداخت. غزل شکیبا، وکیل پایه یک دادگستری، به همراه چند نفر دیگر به جزیره کیش سفر کرده بود. اما وقتی قایقشان در میانه دریا خراب شد، همه چیز به هم ریخت.

۱۲ روز دوری از دنیای بیرون، ۱۲ روز بی‌خبری از همه چیز، ۱۲ روز تنها با یک مرد قایق‌ران در جزیره‌ای کوچک و پرت، دور از هرگونه ارتباط با دنیای بزرگ و پرهیاهو. در این مدت، غزل و قایق‌ران مجبور شدند برای بقا با هم کنار بیایند و در دل دریا، روزهای پر تنش و مشقت‌بار را بگذرانند.

این سفر که قرار بود خاطره‌ای خوش باشد، به یک آزمون طاقت‌فرسا تبدیل شد. غزل در میان دریا و در یک وضعیت بحرانی با چالش‌های روانی و جسمی روبه‌رو شد که هیچ‌کدام از آن‌ها قابل پیش‌بینی نبود.

خلاصه کتاب: دانلود رمان هیچکسان... بهراد که مدت‌هاست متوجه حضور نیروهای منفی در اطراف خود شده، برای رهایی از این تهدیدات به فردی که توانایی مقابله با این نیروها را دارد، مراجعه می‌کند. در این مسیر، او خود نیز مهارت‌های مبارزه با جن‌ها را می‌آموزد. در این میان، بهراد با جن خوبی به نام هاموس آشنا می‌شود. هاموس به او کمک می‌کند تا بتواند مشکلات مردم را حل کرده و از این طریق مسیر جدیدی را برای خود رقم بزند؛ مسیری که ممکن است در آن با چالش‌های بیشتری مواجه شود.

خلاصه کتاب: دانلود رمان سایه بان آرامش... زمانی بود که خیال می‌کردم به اندازه کافی قوی و شجاع هستم که بتونم به جنگ با سرنوشتم برم و تقدیرم رو خودم رقم بزنم. به عنوان یه دختر نوجوون، انتخاب‌هایی کردم که تا سال‌ها زندگی‌ام تحت تاثیرشون بود. خانواده‌ام رو رها کردم، شروع کردم به مستقل شدن و روی خودم تمرکز کردن. اولین قدم بزرگ زندگیم راه‌اندازی یه کسب‌وکار نسبتا بزرگ با مردی بود که شناخته‌شده محسوب می‌شد؛ پولدار، جذاب، سرد، باهوش و بلندپرواز... از اون مردهای بد توی قصه‌ها که همه دخترهای خوب عاشقش می‌شدند. اما با این تفاوت که من دختر...

خلاصه کتاب:

دانلود رمان یار و یاور... کمد ریلی را باز کردم و وارد شدم. نگاهی به کت و شلوارم انداختم، سپس کت شلوار مشکیم را برداشتم و پوشیدم. بعد به سمت کشوی ساعت‌ها رفتم، درش را باز کردم و یکی از ساعت‌هایم را برداشتم و در دستم گذاشتم. کشوی بعدی را باز کردم و کراوات مشکیم را برداشتم. ایستادم جلوی آینه و کراوات را بستیم. دستی به ریش سفیدم کشیدم و مرتبش کردم. نگاهی به آینه انداختم و بعد کفش‌هایم را پوشیدم. به سمت میز کنسول رفتم، تسبیحم را برداشتم و از اتاق بیرون آمدم.

در همین لحظه در باز شد و نیاز وارد خانه شد. به سمتش رفتم و گفتم: «تو اینجا چی‌کار می‌کنی؟» او متعجب نگاهش را از سر تا پایم برد و بی‌آنکه حرفی بزند، به من خیره شد.

 

خلاصه کتاب:

دانلود رمان یار و یاور... کمد ریلی را باز کردم و وارد شدم. نگاهی به کت و شلوارم انداختم، سپس کت شلوار مشکیم را برداشتم و پوشیدم. بعد به سمت کشوی ساعت‌ها رفتم، درش را باز کردم و یکی از ساعت‌هایم را برداشتم و در دستم گذاشتم. کشوی بعدی را باز کردم و کراوات مشکیم را برداشتم. ایستادم جلوی آینه و کراوات را بستیم. دستی به ریش سفیدم کشیدم و مرتبش کردم. نگاهی به آینه انداختم و بعد کفش‌هایم را پوشیدم. به سمت میز کنسول رفتم، تسبیحم را برداشتم و از اتاق بیرون آمدم.

در همین لحظه در باز شد و نیاز وارد خانه شد. به سمتش رفتم و گفتم: «تو اینجا چی‌کار می‌کنی؟» او متعجب نگاهش را از سر تا پایم برد و بی‌آنکه حرفی بزند، به من خیره شد.

 

خلاصه کتاب: دانلود رمان خلسه... "خلسه" داستانی است درباره زیبایی و پیچیدگی عشق اول. مارال، دختر سرکش و آزاد خان، در سن 17 سالگی عاشق معراج، پسری سرد و مغرور می‌شود. اما سرنوشت این عشق را نمی‌سازد و مارال معراج را گم می‌کند. سال‌ها می‌گذرد، و مارال در دنیای خود غرق می‌شود. اما روزی، در یک اتفاق غیرمنتظره، دوباره معراج را می‌بیند. این دیدار دوباره نه تنها خاطرات گذشته را زنده می‌کند بلکه به مارال فرصتی دوباره می‌دهد تا با چالش‌های جدیدی روبه‌رو شود و درک بهتری از عشق، زمان و تغییرات درون خود پیدا کند.

درباره سایت
رمان vip مرجع دانلود و خرید رمان های ممنوعه، رمان های بدون سانسور، رمان های اروتیک، رمان های بزرگسال، رمان های کمیاب، رمان های ایرانی، دانلود رمان های عاشقانه pdf و خرید پی دی اف رمانه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود رمان PDF | دانلود رمان های بدون سانسور | دانلود رمان عاشقانه ایرانی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.