رمان یاکان یک مرد سرد و بیاحساس است که بهعنوان بزرگترین قاچاقچی مواد در میان تمام افراد جامعه شناخته میشود. یاکان بهقدری وحشی و بیرحم است که هیچ کسی جرات نزدیک شدن به او را ندارد. اما همه چیز زمانی تغییر میکند که دختر سرکش و زیبا، فرزند سرهنگ، وارد زندگی او میشود. دختر نازپروردهای که هیچ علاقهای به تابعیت از قوانین و دستورات ندارد. اما هرچه بیشتر با یاکان درگیر میشود، آتش و تب شدیدی در دل هر دوی آنها شعله میزند.
یاکان، مردی که قسم خورده است هرگز به هیچکس آسیب نرساند، دیگر نمیتواند از احساساتش فرار کند. وقتی او به دختر دست پیدا میکند و نقشههای پیچیدهای برای انتقام میریزد، هیچکدام از آنها نمیتوانند پیشبینی کنند که این دنیای تاریک و پیچیده چه سرنوشتی برای آنها رقم خواهد زد.
یاس، دختری با استعداد خارقالعاده در طراحی، تصمیم میگیرد برای شرکت طراحی معروفی درخواست بدهد و با هیجان خود را برای شروع کار جدید آماده میکند. اما چیزی که نمیداند این است که رئیس این شرکت کسی است که قبلاً مسیر زندگیاش را به شکلی غیرمنتظره تغییر داده است...
ماجراهای یاس در کنار چالشهای کاری، به درگیریهای احساسی و معمایی گره میخورد. او باید با تضادها و تصمیماتی مواجه شود که هرکدام میتوانند سرنوشتش را تغییر دهند. از یکسو با معمای گذشته و رابطهاش با رئیس شرکت و از سوی دیگر با خانواده و دغدغههای عاطفیاش دستوپنجه نرم میکند.
رمان پای مرام به قلم سودا ترک داستانی عاشقانه و خانوادگی است که در محلهای قدیمی از پایینشهر جریان دارد. احمد، جوانی با غیرت، در شرایط سخت زندگی میکند و تمام تلاشش را میکند تا مادر و خواهرش را از مشکلات مالی رها کند. پدر احمد سالها پیش به دلیل پول از آنها رفته و حالا احمد باید بار مسئولیت خانواده را به دوش بکشد.
داستان زمانی پیچیدهتر میشود که احمد در موقعیتهای دشواری قرار میگیرد و در دو راهیهای سختی از زندگی باید تصمیم بگیرد. در همین راستا، شهاب، دوست نزدیک احمد، که او را در این مسیر حمایت میکند، همراه همیشگی اوست. اما تمام این تغییرات و آزمونها وقتی اتفاق میافتند که احمد با روشنا آشنا میشود. رابطه احمد و روشنا در روند داستان پیچیده میشود و به احوالات درونی احمد دگرگونیهای جدیدی میدهد.
پای مرام داستانی است از خانواده، صداقت و اصول انسانی که در موقعیتهای مختلف زندگی به چالش کشیده میشود. مرام احمد و همراهی با شهاب و خانواده، او را به شخصیتی برجسته در دل محله و در دنیای خود تبدیل میکند. این رمان به زیبایی و با قلمی روان، عشق و وفاداری را در بستر جامعهای که در آن زندگی میکنند، تصویر میکند.
«طاعون زده» داستان دختری است که زندگی آرام و بیدغدغهای دارد و با رویاهای کوچک و بزرگ خود پیش میرود. اما روزی نام طاعون به گوشش میرسد؛ طاعونی که به زندگیاش وارد میشود و آرزوهایش را به نابودی میکشاند. او مجبور میشود آرزوهای شکسته و طاعونزدهاش را خود بسوزاند و از نو بسازد. سالها میگذرد و کسی که روزی جزو مهمترین بخشهای زندگیاش بود، از میان خاکستر آرزوهایش دوباره برمیخیزد. او به دنبال جواب سوالاتش از «طنین» است. طاعون، اینبار نه بر آرزوها، بلکه بر زندگی خود فرد طاعونزده وارد میشود.