لیلی، شخصیت اصلی داستان، در مواجهه با بحرانهای زندگیاش، تصمیم میگیرد سکوت اختیار کند و هیچ توضیح یا دلیلی برای رفتارها و انتخابهایش به خانواده ارائه ندهد. این سکوت، منجر به طرد او از سوی خانواده و ترک خانه میشود. با رانده شدن از خانهای که مملو از صفا و آرامش بود، لیلی وارد دنیایی پر از سختی و چالش میشود. روزگار سخت و اتفاقات تلخ، لیلی را که زمانی مهربان، صبور و عاشق بود، به دختری سرد، بیاحساس و خشمگین تبدیل میکند. حالا او در برزخی جهنمی به دنبال پیدا کردن راهی برای نجات خود و مقابله با مشکلاتش است.
المیرا دختری است که دنیای خاصی را تجربه میکند. او چیزهایی میبیند که دیگران قادر به دیدن آنها نیستند و صداهایی را میشنود که دیگران نمیشنوند. وضعیت ذهنی او پیچیده است و همه او را ترک کردهاند. او در آسایشگاه روانی قرار دارد و حتی عزیزترین افرادش نیز از او ناامید شدهاند. هیچکس به او امیدی برای درمان نمیدهد. او از جنون عبور کرده است و نمیداند باید چه کند. آیا راهی برای نجات او وجود دارد؟ این داستان به بررسی مشکلات روانی و تلاش برای نجات از شرایط پیچیده میپردازد.
سیتاوک، دختری جوان و وکیل حرفهای، پرونده قتلی مشکوک را در دست میگیرد. اما در راه حل این پرونده با خطراتی روبرو میشود که او را به چالش میکشد. در این مسیر، سیتاوک باید تصمیماتی بگیرد که به قیمت جانش تمام میشود. داستان روایتگر این است که چگونه یک فرد میتواند در دل مشکلاتی که از همه طرف او را احاطه کردهاند، با چالشهای درونی و بیرونی روبرو شود.
تا به حال برایتان پیش آمده که در ترافیک، با رانندهی ماشین جلویی، در آینهی بغل ماشینش چشم در چشم شوید؟ قصهی من و او از یک چراغ قرمز و یک نگاه تصادفی در آینهاش شروع شد و به جاهایی رسید که نمیدانم او دچار شد یا من....
رمان آصلان داستان آصلان شاهی، تاجر چرمی نامدار و خشنی است که از دختری زیبا و مظلوم به نام آلما به طور مخفیانه مراقبت میکند. آصلان تصمیم گرفته که هرگز نزدیک آلما نشود و در امانتهایی که به او سپرده شده خیانت نکند، اما دلبری و طنازی آلما باعث میشود تا طاقتش طاق شود و او را به دست بیاورد.
غافل از اینکه این تصمیم او باعث میشود که حقیقت تلخی در مورد مرگ خانواده آلما آشکار شود. سرنوشت آصلان و آلما در هم تنیده میشود و آنها باید با معماهایی روبهرو شوند که میتواند زندگیشان را تغییر دهد. داستانی پر از پیچیدگیهای احساسی، معماهای حلنشدنی و عشقی که در میان درد و رنج شکل میگیرد.
داستان رمان درباره دختری به نام ژرفاست که لیدر تورهای گردشگری است. او با شهریار، مردی ایرانی که مدت زیادی را در خارج از ایران گذرانده و مدیریت یکی از برندهای معروف جواهر دنیا را بر عهده دارد، آشنا میشود. شهریار با هویت خارجی به نام رابرت هیل به ایران میآید تا از خانواده پدریاش که سالها پیش او و مادرش را آزار دادهاند، انتقام بگیرد. ژرفا به عنوان لیدر انتخاب میشود و در این مسیر به دست راست شهریار تبدیل میشود. ارتباط آنها پیچیدهتر میشود و در ادامه داستان اتفاقات زیادی برایشان رقم میخورد.