خلاصه کتاب:
دانلود رمان عشق سیاه... من سوزانم، تو آمدی قلبم را مال خودت کردی و بد سوزاندیم.. و من می آیم به زودی زود.. قلبت را از ریشه میکنم و تو نمی دانی من دیگر دختر ساده و ابله اون روز ها نیستم. عوض شده ام .. و تو باعثش شدی….
خلاصه کتاب:
دانلود رمان اکو...نازنین، دکتری با تجربه اما بداخلاق و کجخلق است که تجربهی تلخ و عذابآوری را از زندگی زناشویی سابقش به دوش میکشد. برای او، تمام مردهای دنیا مخل آرامش و آسایشند. در جریان سیل ۹۸، نازنین داوطلبانه برای کمک به سیلزدگان به منطقهای در جنوب فرستاده میشود و همهچیز برای او، بعد از آشنایی با رها سلطانی، سروان ارتشی که مانند او برای کمک به سیلزدگان اعزام شده و همکاری پرچالششان، تغییر میکند!
خلاصه کتاب:
دانلود رمان هم قبیله... «آسمان» معلم ادبیات یک دبیرستان دخترانه است که در یک روز پاییزی، به طور اتفاقی به شیرینیفروشی مقابل مدرسهشان کشیده میشود. در آنجا، دلش میرود برای چشمهای چمنیرنگ پسرک شیرینیفروش به نام «میراث». دست سرنوشت، زندگی آسمان و خانوادهاش را به قتلهای زنجیرهای زنان پایتخت گره میزند و این داستان، دختر قصه را به صحنهای میرساند که بوی خون میدهد و عطر عود…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان گرایلی... کاپیتان دلان گرایلی دختر جوانی که ناچار میشود بخاطر دلایلی ارتباط خود را با پاشا مهراز تمام کند. پاشا از دلان دست نمیکشد و در این بین خاندان گرایلی دچار تحولی شگرف میشود.پایان تلخ
خلاصه کتاب:
نگاهش با دقت بیشتری روی کارتهای در دستش سیر کرد. دور آخر بود و سرنوشت بازی مشخص میشد. صدای بلند موزیک فضا را پر کرده بود و هیاهو و سروصدا بیداد میکرد. با وجود فضای نیمهتاریک آنجا و نورچراغهایی که مدام رنگ عوض میکردند، لامپ بالای میز، نور نسبتاً ثابتی برای افراد دور میز فراهم کرده بود. یکی گفت: آرادخان نوبت شماست! کمرش فشار مضاعفی به پشتی صندلی وارد آورد. لبش کمی کش آمد، نیاز به ریسک داشت. یا همهچیز یا هیچچیز! کارت آسش را رو کرد و با ژست خاص خودش روی میز انداخت… ادامه ریسک در رمان پولاریس …
خلاصه کتاب:
دانلود رمان آخر این ماه... پدر ثمین ناخواسته مرتکب قتل شده .ثمین برای گرفتن رضایت آزادی پدرش از زندان تلاش میکنه. یاشار کشوری مرد متاهل و خودخواه ، که در اعزای دادن رضایت ، شرطی میذاره که باعث میشه پای ثمین به خونشون باز بشه و یاشار دلش رو به دخترِ قاتلِ خواهرش ببازه … ثمین باید دوراهی عقل و قلبش یکیو انتخاب کنه.باید دید تصمیم ثمین برای رهایی از این دوراهی چیه!؟
خلاصه کتاب:
دانلود رمان عطش سرخ... داستان زندگی پر فراز و نشیب نهال، دختری جسور و بیپروا را روایت میکند. نهال سبک زندگی آزاد و بیقیدی را دنبال میکند؛ درگیر روابط متعدد با جنس مخالف است و از خوشگذرانیهای بیپایان لذت میبرد. اما در میان این سبک زندگی متفاوت، دلش به شکلی عمیق به بهزاد گره خورده است.
بهزاد، مردی سختگیر و متعصب است که به اصول و باورهای سنتی خود پایبند است. او در گذشته، به دلیل بیقیدی و عدم تعهد همسر سابقش، تصمیم به جدایی گرفت و اکنون با نگاه موشکافانه و سختگیرانهای به زندگی و روابط مینگرد. همین تفاوت در شخصیتها، عشق نهال و بهزاد را در موقعیتی پیچیده قرار داده است.
اکنون نهال بر سر دو راهی بزرگی قرار دارد؛ او باید تصمیم بگیرد که آیا حاضر است برای حفظ رابطهاش با بهزاد، تغییراتی در زندگی و رفتار خود ایجاد کند یا نه. این عشق و کشمکش میان آزادیخواهی نهال و تعصبات بهزاد، داستانی پر از تنش و چالش را پیش روی خواننده میگذارد.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان عاشقی خاص من و تو... درمورد « فاطمه » دختر با حجاب و خیلی خجالتیه که توی دانشگاه یکی از پسرای خوشتیپ و پولدار عاشقش میشه… فاطمه به خاطر اذیت های ارسلان دانشگاهشو عوض میکنه ارسلان در به در دنبالش میگرده ولی پیداش نمیکنه،تا اینکه چند سال بعد فاطمه برای کار کردن توی یه شرکت برای مصاحبه میره و اونجا …..
خلاصه کتاب:
دانلود رمان دو ماه و چند روز... ذهنم می شمرد
حواست هست چی گفتم؟
من نمی شمردم
ذهنم می شمرد
از تعداد روزایی که بین من و تو ایستاده بود و تو نمی دیدی بگیر تا تعداد گالی زرد و سفید یاس که از زیر دستم در رفته بودن و هنوز شهد شیرین پرچم وسطشونو نچشیده بودم و خشک شده بودن و ریخته بودن .
من دلم تا ابد همون تخت یه نفره و دو تا بالش روی هم افتاده و پرتقاالی ریز و آبدار و ترش باغچه رو می خواست که چارزانو می نشستم رو تخت و پوستشو با ناخونام که می کندم ، چند تا ذره ی آبدار از پوستش می پاشید بیرون و هم چشممو می سوزوند و هم بوش تا عمق مشامم می نشست و وای از بوش …انقدر خواستنی بود که دلت می خواست ….
خلاصه کتاب:
دانلود رمان رج به رج عشق... تفکرات پوسیده و جاهلانه عرصه را بر سادنا تنگ میکند. سادنا دختری زخم خورده از احساسی بیفرجام، سختیهای روزگار را تحمل نمیکند و از خانه و خانواده خود میگریزد...
جایی دور از خانواده به آرامشی ساختگی پناه میبرد تا از دست گذشتهاش در امان باشد. این میان سادنا با مردی رو به رو میشود که قرار است همچون نامش پناه باشد... تقابل سادنا با مردی که هر کارش قلب رنجیده سادنا را به لرزه در میآورد. احساسی در حال شکل گیری است شبیه به عطر یاس، عجین شده با تعصب و غیرت، احساسی به نام عشق.