رمان یاکان یک مرد سرد و بیاحساس است که بهعنوان بزرگترین قاچاقچی مواد در میان تمام افراد جامعه شناخته میشود. یاکان بهقدری وحشی و بیرحم است که هیچ کسی جرات نزدیک شدن به او را ندارد. اما همه چیز زمانی تغییر میکند که دختر سرکش و زیبا، فرزند سرهنگ، وارد زندگی او میشود. دختر نازپروردهای که هیچ علاقهای به تابعیت از قوانین و دستورات ندارد. اما هرچه بیشتر با یاکان درگیر میشود، آتش و تب شدیدی در دل هر دوی آنها شعله میزند.
یاکان، مردی که قسم خورده است هرگز به هیچکس آسیب نرساند، دیگر نمیتواند از احساساتش فرار کند. وقتی او به دختر دست پیدا میکند و نقشههای پیچیدهای برای انتقام میریزد، هیچکدام از آنها نمیتوانند پیشبینی کنند که این دنیای تاریک و پیچیده چه سرنوشتی برای آنها رقم خواهد زد.
پروندهای خاص و عجیب در یک بیمارستان رواندرمانی در مادرید خبر از بیماری میدهد که درمانش غیرقابل ممکن است. پذیرش پرونده به دکتر کاملین، بهترین پزشک مرکز، سپرده میشود. او آغاز به درمان بیمار میکند، اما از هوش فوقالعاده و پیچیدگیهای بیمار بیخبر است. این پزشک وارد دنیای تاریکی میشود که هیچکس انتظارش را نداشت!
یاس، دختری با استعداد خارقالعاده در طراحی، تصمیم میگیرد برای شرکت طراحی معروفی درخواست بدهد و با هیجان خود را برای شروع کار جدید آماده میکند. اما چیزی که نمیداند این است که رئیس این شرکت کسی است که قبلاً مسیر زندگیاش را به شکلی غیرمنتظره تغییر داده است...
ماجراهای یاس در کنار چالشهای کاری، به درگیریهای احساسی و معمایی گره میخورد. او باید با تضادها و تصمیماتی مواجه شود که هرکدام میتوانند سرنوشتش را تغییر دهند. از یکسو با معمای گذشته و رابطهاش با رئیس شرکت و از سوی دیگر با خانواده و دغدغههای عاطفیاش دستوپنجه نرم میکند.
افسونگری یک زن، چقدر میتواند خشم یک مرد قدرتمند را آرام کند؟
صدای نالههای من، درد حاصل از لذت من، آیا میتواند او را، مردی که حتی هیبتش مرا به واهمه میاندازد، آرام کند؟
🔻 من پرنسس مافیا هستم!
🔻 و حالا باید باکرگیام را به دشمن پدرم تقدیم کنم!
💥 من در شرف ازدواج با مردی هستم که هیچ چیز از او نمیدانم!
یک وحشی، یاغی، قاتل بینهایت جذاب...
حتی اسم و فامیلش را هم نمیدانم!
🔪 ترسِ شب ازدواجم مرا میکشت...
وقتی فکر میکردم قرار است زیر سلطه مردی به وحشیگری و درشتاندامی او قرار بگیرم…
چشمان روایت دختری است که به واسطه گذشتهای تاریک و پر از درد متولد شده است. او که حاصل یک تجاوز است، با مرگ پدر تاجرش، به ناچار به خانه همکار او، یعنی بهزاد، نقل مکان میکند. اما این اقامت پرچالش، بهانهای برای آشکار شدن رفتارهای عجیب بهزاد و رازهای تاریک گذشته او و چشمان میشود. هر چه داستان پیش میرود، کشف رازها، رابطهای ممنوعه و پرماجرا را شکل میدهد که زندگی هر دو را زیر و رو میکند.
این رابطه ممنوعه شروع ماجراهایی است که خواننده را تا آخرین صفحه مجذوب خود نگه میدارد.
رمان مهربانگ داستان مردی به نام کیاشا رادمان است که پس از قتل برادرش به دست قاتلی ناشناس، به دنبال انتقام برمیآید. او به خانه برادرش بازمیگردد و در تلاش است تا با پیدا کردن قاتل، خواهر او روژان اخوان را تحت فشار قرار دهد. روژان که خود هیچ نقشی در این حادثه نداشته است، ناخواسته وارد بازی انتقام میشود و در این میان، روابط پیچیده و پیچیدگیهای روانی او و کیاشا بر روند داستان تاثیرگذار است.
این رمان پر از کشمکشهای درونی است که به خوبی خواننده را در دنیای خود غرق میکند و سوالات مختلفی در ذهنش ایجاد میکند. آیا کیاشا قادر خواهد بود انتقام برادرش را بگیرد؟ آیا روژان حقیقت را خواهد فهمید؟ ماجراهای عاشقانه و معمایی رمان مهربانگ شما را به چالش خواهد کشید تا به پایان داستان برسید.
👗 روژین، دختری که سختیهای زیادی کشیده و با تلاش فراوان، برای خودش در دنیای طراحی لباس ایران، اسم و رسمی پیدا کرده…
💔 اما ناگهان احساس میکند که کم آورده است!
🌍 نیاز به تغییر دارد، پس تصمیم میگیرد مدتی را پیش مادرش در ترکیه بگذراند.
🎭 اما سرنوشت، برنامههای دیگری برای او دارد…
🔹 در این سفر، بهطور تصادفی با گروهی مدلینگ که برای شهرت راهی ترکیه هستند، روبهرو میشود.
🔹 آشنایی با مسئول گروه، او را به دنیای جدیدی وارد میکند…
🔹 و بهتدریج، مسیر زندگیاش تغییر مییابد…
📌 اما آیا این دنیای پرزرقوبرق، همان چیزی است که روژین به آن نیاز دارد؟
📌 یا این ورود، آغاز چالشهای جدیدی برای او خواهد بود؟
🎭 تکین تهرانی، بازیگر محبوب و کشتیگیر سابق تیم ملی که روزی از عرصه کشتی کنار میرود، وارد دنیای شهرت میشود.
🔐 او مردی است با رازی بزرگ که در دلش نهفته است…
💔 پناه یزدان، دختری که شکستهای زیادی در زندگی زناشویی تجربه کرده و بهدلیل باورهای غلط، دست و پایش بسته شده است.
💔 او از زندگی ناامید است، اما روزی تکین استاد دانشگاه او میشود.
📚 تکین به پناه کمک میکند تا اشتباهات گذشتهاش را جبران کند و به او میآموزد چگونه از زن بودنش به درستی بهره ببرد.
💋 این آموزشها و تغییرات، به نوعی زندگی پناه را دگرگون میکند، و احساسات جدیدی در دلش بیدار میشود.
📌 اما آیا تکین رازهایش را برملا خواهد کرد؟
📌 آیا پناه میتواند از گذشتهاش رها شود و آیندهای جدید بسازد؟