خلاصه کتاب:
دانلود رمان کاش من صدات بودم... آیسو که به خاطر بدهی مادرش مجبور به کار در یک شرکت با قرارداد یکسالهی بدون حقوق شده بود، عاشق رئیس جذاب و مرموزش میشود که از قضا مدلینگ هم هست. اما او به ناگاه از ترکیه میرود و آیسو تنها میماند، تا اینکه پیشنهاد نامزدی از طرف رئیس جدید شرکت میرسد؛ مردی از خانوادهی پولدارترینهای ترکیه که بین دوستانش به شوگردی معروف است! اما قصه اینجا تمام نمیشود. این تنها شروع یک داستان عاشقانه نیست. در این میان رازهایی نهفته است، از جمله یک زن از گذشتهی آن مرد، رازی که مادر آیسو سالها پنهان کرده است، روابطی مبهم و...
خلاصه کتاب:
دانلود زهار سردار، مردی سیویک ساله، با یک کینه قدیمی به سراغ خانواده کامیاب آمده و برنامهای برای نزدیکشدن به آنها در سر دارد. در این میان، آهو، دختری نوزدهساله و عضوی از خانواده کامیاب، بیخبر از نقشهای که سردار و دوست جذاب و مرموزش چیدهاند، قربانی انتقام سردار میشود. سردار با ترفندی پیچیده و حسابشده، تلهای ناموسی برای این دختر معصوم میگذارد، تلهای که آبروی آهو را نشانه گرفته است.
آهو، دختری با قلبی مهربان و معصومیتی که در هر رفتارش دیده میشود، درگیر نقشهای میشود که سردار و دوستش با دقت برای او طراحی کردهاند. از سوی دیگر، حسین علی خان کامیاب، پدربزرگ آهو و مردی با اعتقادات قوی، قسم خورده که از ناموس خانوادهاش دفاع کند. حال، این پرسش مطرح میشود که آیا سردار میتواند اینچنین بیرحمانه با آبروی آهو، دخترک معصوم و دلربای ما، بازی کند؟
ماجراهای زهار، داستانی از عشق، کینه، و آزمونهای سختی است که یکبهیک پیشروی آهو و خانوادهاش قرار میگیرد. برای کشف سرنوشت آهو و اینکه سردار در برابر معصومیت او چگونه واکنش نشان خواهد داد، این داستان جذاب را بخوانید.
خلاصه کتاب:
دانلود رمان آلاس... گاهی زندگی وقتی شروع میشود که همهچیز در آستانه پایان قرار میگیرد. داستان از جایی آغاز میشود که دختر قصه ما در میانه جنگی نابرابر گیر میافتد؛ جنگی که در ابتدا بوی عشق میداد، عشقی عمیق به پسری سرشار از غرور. اما خیلی زود همهچیز دگرگون میشود، مانند شعلهای طلایی که زیبا و فریبنده، اما سوزان است. شعلهای که ناگهان به خاکستر تبدیل میشود و زندگی هر دو را زیر و رو میکند.
رمان آلاس روایتگر ماجرای دختری است که دلش فرسنگها از پسر قصه فاصله دارد؛ اما سرنوشت به یک تلنگر و یک حادثه آتشسوزی بسنده میکند تا مسیری جدید برایشان رقم بزند. این فرار از گذشته و مواجهه با واقعیتها، زندگی هر دوی آنها را دگرگون میکند…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان بلوط... کمیل بازرگان، تنها پسر خانواده بازرگان، چند سال پیش به دستور خانواده برای تحصیل و کار به مالزی فرستاده شده بود. حالا پس از بازگشت به ایران، با مسئولیتهای جدیدی روبهرو میشود و باید نقش خود را بهعنوان تنها پسر خاندان ایفا کند. اما او بیخبر است که در این مسیر، بین خواستهها و اهدافش و عشقی که سر راهش قرار میگیرد، مجبور به انتخاب خواهد شد...
خلاصه کتاب:
دانلود رمان تقاطع.. این داستان درباره دختری به نام سارا است که با دخترخاله مادرش، فرشته، زندگی میکند. زمانی که فرشته دچار کسالت میشود، سارا ناچار میشود با فرزندان او که در خارج از کشور زندگی میکنند تماس بگیرد و به آنها اطلاع دهد و...
خلاصه کتاب:
دانلود رمان رولت روسی.. تارا دختری که با نقشه دوستانش در دوران دانشجویی به خاطر فیلم مستهجنی که از او پخش می شود، از دانشگاه اخراج می شود. ده سال بعد تارا قوی تر از قبل برمی گردد تا تقاص آینده تباه شده اش را بگیرد..
خلاصه کتاب:
دانلود رمان استاد جذاب من... داستان دختری به نام رها که شکست خیلی بزرگ توی زندگیش خورده اما بعد سال ها با استاد خودش و پسرعموش آشنا میشه تا……
خلاصه کتاب:
دانلود رمان تمساح خونی یک آکواریوم را بلعید... درین دختری نخبه و باهوش و قدرتمند با اعتماد به نفسی بالا که دختر یه قاضیه سرشناسه و نشون کرده ی پسرعموی همه چی تمومش.. اما پدرش از طریق رانت و رشوه به این موقعیت و ثروت دست پیدا کرده…درین خونه رو ترک میکنه و با اسم (رها) زندگی مستقلی برای خودش تشکیل میده و از هوشش به کمک پسرداییش برای شرط بندی استفاده میکنه و همیشه دنبال هیجانه و خطر…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان پادشاه ماه... ماهورا شمس، دختری از جنس قدرت، که به دنبال قاتل خواهرش است، آیهان زرنگار، مردی از جنس غرور، به دنبال انتقام از خاندان شمس! دست تقدیر آنها را به هم وصل می کند، ماهی میداند، آیهان می داند و آن دو از سودای عشق خود را به ندانستن می زنند…
خلاصه کتاب:
دانلود رمان آشپزباشی... لاله زن مطلقهایه که برای اولین بار و به پیشنهاد خواهرش پا به یک مهمونی ممنوعه میذاره و برای اولین بار نوشیدنی میخوره و گیج میشه… طوری که وقتی صبح بیدار میشه خودشو کنار مردی میبینه که نمیدونه کیه و چهطور باهاش اومده به خونهش.. مردی به نام امیرحسین بردبار که…