دانلود رمان نیم تاج... غرق در شور و شعف زندگی بودم و در این میان، حتی در خوابهایم هم تجربهی زیستن میکردم. خوابهایی که خبر از نادانستههای حقیق میداد و تعجب اطرافیانم را برمیانگیخت. آنقدر واقعی، که خودم را هم شوکه میکرد! و شاید تمام این خواب و خیالها، فرش قرمزی برای آمدن تو بود...
خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تلاطم وهمانگیز روزگار، در بازیهای عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، میجنگم! در برابر روزگاری که مهرههایش را بیرحمانه علیهام چید... از سختیهایش جوانه میزنم و از عشق قدرت!